تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

بهترین اسم های دخترانه و پسرانه با معنی

image بهترین اسم های دخترانه و پسرانه با معنی

دخترانه

فاطمه

معنی فاطمه: رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر(ص)

زهرا

تکفارس آی آر

معنی زهرا: روشن و درخشان، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) دختر رسول اکرم (ص) فاطمه، روشن، درخشان، نام دختر پیامبر (ص)

زینب

معنی زینب: درختی است خوش منظر و خوشبوی، پاکیزگی بشره

مریم‌

معنی مریم: گل مریم،هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد

www.takfars.ir

مبینا

معنی مبینا: مبین، آشکار و واضح، روشنایی

ستایش

معنی ستایش: آفرین، تحسین، تعریف، تقدیر، تمجید، ثنا، حمد، مدح، مدیح، مدیحه، مرحبا

ریحانه

معنی ریحانه: گیاهی خوشبوی که در زمین نرم روید. دختر حسین خوارزمی است، که ابوریحان بیرونی کتابی را به نام وی تألیف کرده است

نرگس‌

معنی نرگس: گلی سفید و کوچک و خوشبو، کنایه از چشم معشوق

هستی

معنی هستی: بود، زندگی، کائنات، وجود، ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا

تک فارس

محدثه

معنی محدثه: محدثه یعنی زنی که برای او حدیث گفته میشود

معصومه

معنی معصومه: پاک، بی گناه، با عصمت، عصمت پرست، پاک دامن

نازنین‌ زهرا

معنی نازنین زهرا: زهرای دوست داشتنی زهرای عزیز و گرامی، زهرای زیبا و گرانمایه، جمع دو اسم نازنین و زهرا

مهسا

معنی مهسا: مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو – مانند ماه، زیبا

سارا

معنی سارا: خالص و صاف، بی غل و غش

T A K F A R S

یسنا‌

نام جزء مهم اوستا است و این کلمه به معنی ستایش و حمد و جشن می آید و آن شامل هفتاد و دو فصل است. در اوستایی یسنه، به معنی پرستش و ستایش و نماز و جشن

مائده

معنی مائده: سفره، سفره آسمانی – خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم

مهدیه

معنی مهدیه: مؤنث مهدی، عروس

هانیه

معنی هانیه: شادمان، خوشبخت – هانیه کنیه حضرت فاطمه(س)

کوثر

معنی کوثر: نام چشمه ای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول های آن تولد حضرت فاطمه است

تک فارس www.takfars.ir

فاطمه زهرا

معنی فاطمه زهرا: اسم ترکیبی از فاطمه و زهرا

سارینا

معنی سارینا: پاک،خالص،مقدس،ریشه در ایران باستان نام یکی از شاهزادگان در عصر هخامنش

ملیکا

معنی ملیکا: ملیکا از ملک گرفته شده ملک به معنی فرشته است بنابراین معنی ملیکا یعنی ملکه، پادشاه

عسل

معنی عسل: انگبین، شهد

رقیه

معنی رقیه: به معنی دعا، تعویذ، دختر امام حسین

تکفارس

آتنا

معنی آتنا: مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان

حدیث

معنی حدیث: گفتار، سخن، سروا، گفت، داستان

ثنا

معنی ثنا: تحسین، تمجید، حمد، سپاس، ستایش، مدح، مدیحه، مدیحه

حلما

معنی حلما: بردباران، صبوران – به ضم ح، جمع حلیم، صبوران، دختران صبور

فائزه

معنی فائزه: رستگار، زن رستگار – فایزه، نایل، رستگار

takfars.ir

پریا

معنی پریا: همانند پری – زیبا چون پری

آیناز

معنی آیناز: ماه قشنگ و زیبا، (به مجاز) زیبارو – آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه

آیدا

معنی آیدا : گیاهی که کنار آب می روید – شاد، خوش

یگانه

معنی یگانه: صمیمی، همدل، یک رنگ، بی همتا، بی نظیر، تنها، منحصر به فرد

سحر

معنی سحر: بامدادان، پگاه، سپیده دم، شبگیر، شفق، فلق

تک فارس آی آر

اسرا

معنی اسرا: هفدهمین سورۀ قرآن کریم، به شب راه رفتن

اسما

معنی اسما: نام ها، اسامی، معارف، حقایق

هلیا

معنی هلیا: دختر ماه- دختر شب – خورشید

نگین

معنی نگین: سنگ یا فلزی زینتی و معمولاً قیمتی که بر روی انگشتر، گوشواره، گردن بند و جز آنها کار می گذارند

نیایش

معنی نیایش: آفرین، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبودیت، مناجات، نماز، ورد

TakFars

حدیثه

معنی حدیثه: سخن نو

رها

معنی رها: خلاص، جدا، ازاد

غزل

معنی غزل: شعر، عشقبازی،چامه، چکامه، سروده، ترانه

الهه

معی الهه: اله، بت، رب النوع، صنم

نگار

معنی نگار: بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار، تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش

تک فارس

نازنین

معنی نازنین: دلربا، دوست داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، ناز آلود، نازپرورد، نازپرورده

محیا

معنی محیا: حیات، زندگی – زندگی، حیات

الینا

معنی الینا: نعمت و فراوانی برای ما، باهوش و زرنگ

باران

معنی باران: قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد، باریدن

کیمیا

معنی کیمیا: اکسیر، شیمی. ماده ای فرضی که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می کند

www.takfars.ir

سوگند

معنی سوگند: حلف، قسم، یمین

یاسمن

معنی یاسمن: گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز

الناز

معنی الناز: ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه

مهدیس

معنی مهدیس: مانند ماه، زیبارو ، شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید

صبا

معنی صبا: باد بهار، باد برین، نام یکی از شاخه های خنیاگری باستان

T A K F A R S

کیانا

معنی کیانا: طبیعت، منسوب به کیان

مرضیه

معنی مرضیه: کسی که خدا از او راضی باشد – پسندیده، مرضی

النا

معنی النا: نورانی، النا به معنی عطا شده ی خداوند

آیلین

معنی آیلین: به زیبایی و روشنی ماه

فاطیما

معنی فاطیما: فاطیما لاتین شده نام فاطمه است که در لهجه لاتین فاطیما گفته می شود. فاطمه یعنی از آتش دور شده

تک فارس www.takfars.ir

پریسا

معنی پریسا: افسونگر، زیبا مانند پری. کنایه از زنی زیبا روی است. مخفف پری افسانه ای در ایران باستان پریساتیس بوده است.

لیلا

معنی لیلا: شب طولانی، لاله ی سرخی که به شکل جام است

مینا

معنی مینا: آبگینه، شیشه، جام، جام می، لایه خارجی دندان، ترکیبی ازلاجورد و طلا، لعاب مخصوص، لعاب شیشه ای، شیشه شراب

بهترین اسم های دخترانه ۶۳: آوا

معنی آوا: آواز، بانگ، صدا، صلا، صوت، لحن، ندا، نغمه، نوا، آوازه، شهرت، صیت

یلدا

معنی یلدا: آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال- تاریک و بلند یا تاریک و عمیق

Tak Fars

عاطفه

معنی عاطفه: مهر، مهربانی، مهرورزی

دینا

معنی دینا: داور، داوری، (در اوستایی) دین، انتقام یافته، (در اعلام) نام خواهر یوسف

الهام

معنی الهام: مکاشفه، وحی، القا- در دل افکندن، فرتابی

نیلوفر

معنی نیلوفر: گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی به همین نام که مصرف داروئی نیز دارد

تینا

معنی تینا: به لفظ زند و پا زند گل سرخ است- گِل

تکفارس آی آر

بهار

معنی بهار: بهاران، ربیع، نوبهار، شکوفه، بت خانه، بتکده

نسترن

معنی نسترن: گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد از خانواده ی گل سرخ است، رخسار و بناگوش معشوق

بیتا

معنی بیتا: ‎بی همتا، زیبا، بی لنگه – بی همتا، بی نظیر

حانیه

معنی حانیه: شرین و تو دل برو – زنی که پس از مرگ همسرش به او وفادار می ماند و در کنار فرزندش به پرورش او همت می گمارد

آرزو

معنی آرزو: آرمان، اشتیاق، امل، امید

تک فارس

مهلا

معنی مهلا: آهسته- بی شتاب – دوستانه، آهسته

مهشید

معنی مهشید: پرتو ماه، ماهتاب، + ماه شید – ماه روشن و درخشان، پرتو ماه

ندا

معتی ندا: بانگ. فریاد. آواز. اعلان

یاسمین

معنی یاسمین: منسوب به یاسمین، یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد، و کبود

حسنا

معنی حسنا: زن زیبا، زیبا

www.takfars.ir

سمیه

معنی سمیه: صدای خوش، اوازی که در آن خیر باشد، نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر (ص) بود

راضیه

معنی راضیه: پسندیده، خوش، خشنود، از القاب فاطمه زهرا (س) – خشنود، خرسند

فرشته

معنی فرشته: جبرئیل، سروش، ملک، ایزد، پری

شقایق

معنی شقایق: گلی سرخ رنگ، لاله، آلاله

بهترین اسم های دخترانه ۸۴. پرنیا

معنی پرنیا: پرنیان – فرنیا

T A K F A R S

سمیرا

معنی سمیرا: زن گندمگون، شمیرا، سمیرا ترجمه مهین بانو است

درسا

معنی درسا: شبیه به دُر، (به مجاز) گران قیمت و ارزشمند – در (عربی) + سا (فارسی) مانند در، مانند مروارید

نرجس

معنی نرجس: نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع)

شیوا

معنی شیوا: فصیح، نغز، خوب- ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشین

بهاره

معنی بهاره: مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار، منسوب به بهار

تک فارس www.takfars.ir

شیدا

معنی شیدا: بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق

زهره

معنی زهره: ناهید، ونوس، در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است

سیده فاطمه

معنی سیده فاطمه: مؤنث سید رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر(ص)

شیما

معنی شیما: زنی که روی چانه اش خال دارد، زن زیبای عرب، نام دختر حلیمه سعدیه دایه پیامبر (ص)

مارال

معنی مارال: مرال، گوزن، آهو، (به مجاز) زیبا و خوش اندام – زیبا

تک فارس آی آر

سرور

معنی سرور: شادی، شادمانی، سرخوشی

کاملیا

معنی کاملیا: گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می شود

سایه

معنی سایه: تصویری از کسی یا چیزی که هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود، حمایت، پناه

پانیذ

معنی پانیذ: قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می ساختند

نیکا

معنی نیکا: چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران

تکفارس

بهنوش

معنی بهنوش: بهترین نوشیدنی

پسرانه

امیرحسین

معنی امیرحسین :امیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال – مرکب از دو اسم امیر و حسین، کسی که حسین علیه السلام امیر و حاکم اوست

ابوالفضل

معنی ابولفضل :خداوند هنر. صاحب فضل. پدر فضل، (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع )، (عباس بن علی معروف به قمر بنی هاشم) – خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند علی (ع)

علی

معنی علی: بلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی، (در اعلام) نام امیرالمؤمنین علی (ع)

محمد

معنی محمد: ستوده، بسیار تحسین شده، آن که خصال پسندیده اش بسیار است، (در اعلام) نام پیغمبر اکرم (ص )، نام سوره ی چهل و هفتم از قرآن کریم دارای سی و هشت آیه – ستوده شده.

مهدی

معنی مهدی: هدایت کرده، هدایت شده، نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه

امیر علی

معنی امیرعلی: امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا – مرکب از امیر (پادشاه) +علی (بالا رفتن و صعود کردن)

علیرضا

معنی علیرضا: کسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا

امیرمحمد

معنی امیرمحمد: امیر بسیار تحسین شده وپادشاه ستایش شده و پسر سلطان محمود غزنوی بود که چندی بعد از پدر به تخت شاهی نشست.

حسین

معنی حسین: صاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابی طالب (ع) از حضرت فاطمه (س) – نیکو، خوب، مصغر حسن، نام امام سوم شیعیان

محمدرضا

معنی محمدرضا: از نام های مرکب، محمد و رضا – کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است.

محمد مهدی

معنی محمدمهدی: ستوده هدایت کننده، ترکیب دو اسم محمد و مهدی است . که کلمه محمد برگرفته از نام رسول الله است و مهدی نام آخرین امام ما شیعیان . امام زمان .

رضا

معنی رضا: خشنود، خرسند، خوشدل، خرسندی-خشنود شدن.

امیررضا

معنی امیررضا: از نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است

محمدحسین

معنی محمدحسین: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده شده و حسین به معنای نیکو و صاحب جمال است.

محمد طاها

معنی محمدطاها: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده و طاها که شکل فارسی از طه نام سوره ای در قران کریم است.

محمد امین

معنی محمد امین: لقب پیامبر گرانقدر اسلام- به معنی محمد درستکار و پاک دست

عرفان

معنی عرفان: شناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت

محمدجواد

معنی محمد جواد: بنده ستوده شده خدا و بخشاینده

امیرمهدی

معنی امیرمهدی: امیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده – ترکیب نامهای امیر و مهدی، کسی که حضرت صاحب الزمان سرور و فرمانده اوست

بهترین اسم های پسرانه ۲۰: علی اصغر

معنی علی اصغر: فرزند شیر خواره امام حسین ع و شهید کربلا در روز عاشورا

یاسین

معنی یاسین: نام سوره سی و ششم از قرآن مجید،یا حرف ندا و سین کنایه از لفظ سید است و یکی از اسمای حضرت محمد (ص ) است

امیرعباس

معنی امیرعباس :امیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.

سجاد

معنی سجاد: سجده کننده، بسیارنمازخوان، سجده گر

پارسا

معنی پارسا: آنکه از گناهان پرهیزد و به طاعت و عبادت و قناعت عمر گذارد. باتقوا، پاکدامن، پرهیزکار، پرهیزگار، خداترس، دیندار، زاهد، صالح، عفیف

طاها

معنی طاها یا طه: نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده

سینا

معنی سینا: به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانواده های دانشمند را سئنا می گفتند- سوراخ کننده- شبه جزیره ایست کوهستانی در شمال شرقی مصر .

متین

معنی متین: باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته

دانیال

معنی دانیال: دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.

ایلیا

معنی ایلیا:راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات

نیما

معنی نیما: نام کوهی است حوالی نور

احسان

معنی احسان: بخشش، مهرورزی، نکوکاری، نکویی، نیکی

آرمین

معنی آرمین:نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین – از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز

عباس

معنی عباس: شیری که شیران از او بگریزند. بسیار شجاع و دلیر، عباسِ بن علی مکنی [کنیه او] ابوالفضل و برادر امام حسین (ع) که در واقعه عاشورا به شهادت رسید

بنیامین

معنی بنیامین: پسر دستِ راست من – پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل

مبین

معنی مبین: آشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگر

ماهان

معنی ماهان: روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان

حمیدرضا

معنی حمیدرضا: ستوده ی خوشنود

شایان

معنی شایان: صفت فاعلی از شایستن- لایق وسزاوار و درخور.

بهترین اسم های پسرانه ۳۹: محسن

معنی محسن: شاهنده، صالح، نیکوکار

یوسف

معنی یوسف: از حواریون و شاگردان حضرت عیسی (ع ) وبه سبط افرائیم منسوب بود و به اعتقاد نصارا جسد مبارک حضرت مسیح را پس از مصلوب شدن در باغچه ٔ خود دفن کرد.

پرهام

معنی پرهام: الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است

حسن

معنی حسن: نیکو، جمیل

آرین

معنی آرین:منسوب به آرین، آرین – آریایی نژاد، از نسل آریایی

امیر

معنی امیر:پادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک

آرش

معنی آرش: نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر.اسم مصدر آردن آوردن.

سبحان

معنی سبحان: تنزیه، تنزیه کردن، سبحان اله گفتن، خدا را به پاکی یاد کردن، پاک بودن، پاکیزه کردن، پاک، منزه

امید

معنی امید: آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.

سعید

معنی سعید: خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته

عرشیا

معنی عرشیا: منسوب به عرش، عرش – ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت

محمد پارسا

معنی محمد پارسا: مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است

هادی

معنی هادی: پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا

کیان

معنی کیان: جمع کی [ ک َ / ک ِ ] باشد، یعنی پادشاهان جبار بزرگ.

میلاد

معنی میلاد: تولد، زایش، ولادت، روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت

مصطفی

معنی مصطفی: برگزیده، منتخب از نامهای پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص)

امین

معنی امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق

سهیل

معنی سهیل: ستاره ای است معروف که در آخر فصل گرما طلوع کند و میوه ها در آن وقت میرسند و چون در یمن کاملا مشهود است آنرا سهیل یمانی خوانند .

محمدعلی

معنی محمدعلی: ترکیب اسامی محمد و علی

مرتضی

معنی مرتضی: پسندیده- راضی کرده شده. خشنود شده.

آرتین

معنی آرتین: نسوب به آرت، پاکی و تقدس، (به مجاز) پاک و مقدس، (در اعلام) هفتمین پادشاه ماد

بهترین اسم های پسرانه ۶۰: پوریا

معنی پوریا: هم خانواده پریا به معنی نیک صورت – نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی

احمدرضا

معنی احمدرضا: از نام‌های مرکب؛ کسی که به اوصاف خشنودی و ستوده متصف است

آریا

معنی آریا: آزاده، نجیب، شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده اند، نژاد هند و اروپایی

حسام

معنی حسام: تیغ، سیف، شمشیر، قداره

علی اکبر

معنی علی اکبر: از اسمی ترکیبی به معنی شریف و بزرگ مرتبه

محمد یاسین

معنی محمد یاسین: نام ترکیبی از محمد و یاسین. به بالا رجوع شود.

پویا

معنی پویا: پوینده. رونده و برخی دونده را گویند.

مجتبی

معنی مجتبی: برگزیده. برگزیده شده. برگزیده و پسندیده.

حامد

معنی حامد:ستایشگر. حمدکننده.درودفرستنده. سپاسگزار. ستاینده.

محمدمتین

معنی محمدمتین: نام ترکیبی از محمد و متین. به بالا رجوع شود.

احمد

معنی احمد:حمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبر

جواد

معنی جواد: بخشنده، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، کریم، مکرم

امیر حافظ

معنی امیر حافظ: نام ترکیبی از امیر و حافظ به معنای امیر و فرمانده ای که نگهدار و پشتیبان دیگران است

مهران

معنی مهران: دارنده مهر، (در اعلام) نام یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی . نام رود سند است. نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد.

سامیار

معنی سامیار:ثروتمند – کمک کننده به آتش محافظ آتش

آراد

معنی آراد: نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور

مانی

معنی مانی: مانی (در لغت) به معنی اندیشمند است

یونس

معنی یونس: به معنی کبوتر است. سوره ی دهم از قرآن کریم

اشکان

معنی اشکان: (اشک + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود – منسوب به اشک

بهترین اسم های پسرانه ۷۹: آرمان

معنی آرمان: ایده، ایدئال، شعار، مرام، هدف، نصب العین، آرزو، امید، اندوه، حسرت، غم

ابراهیم

معنی ابراهیم: چهاردهمین سورۀ قرآن کریم،پدر عالی، (در اعلام) یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد (ص) که در کودکی وفات یافت

مهرداد

معنی مهرداد: داده ی مهر، آفریده شده ی مهر، (در اعلام) اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی بوده است.

فرهاد

معنی فرهاد: در بعضی منابع فرهاد را یاری معنی کرده‌اند . در شاهنامه پهلوان ایرانی دوران کیکاووس و کیخسرو، که رستم او را برای رهاندن بیژن از زندان افراسیاب با خود به توران برد؛ عاشق ناکام شیرین همسر خسرو پرویز.

وحید

معنی وحید: بی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه

سامان

معنی سامان: خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب، نظام

امیر شایان

معنی امیر شایان: اسم ترکیبی از امیر و شایان . رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.

آریا

معنی آریا: جد داریوش بزرگ. طایفه ای هند و اروپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم میزستند و بعد ها بدو بخش بزرگ تقسیم شد

کامران

معنی کامران: خوشگذران، عیاش، کامجو، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت

رادین

معنی رادین: جوانمرد – بخشنده، جوانمرد

کسری

معنی کسری: عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی خسرو- منسوب به کسری، یعنی خسروی.

فرزاد

معنی فرزاد: با فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت – زاده شکوه و جلال

محمد عرفان

معنی محمد عرفان: نام ترکیبی از محمد و عرفان. رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.

یاشار

معنی یاشار: جاویدان، همیشه زنده – عمرکننده، زندگی کننده

افشین

معنی افشین: لقب پادشاهان اسروشنه. نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی

برهان

معنی برهان: بینه، حجت، دلیل، فرنود

مسعود

معنی مسعود: خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، مبارک، خجسته، میمون، همایون

سامی

معنی سامی: عالی، بلند مرتبه، بلند، (در اعلام) منسوب به سام پسر نوح نبی (ع )

ایمان

معنی ایمان: اطمینان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقیده، گرویدن

کاوه

معنی کاوه: یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره اساطیری ایران . به معنی پادشاه

رامین

معنی رامین: نام عاشق ویسه، این کلمه در بعضی منابع مرکب از رامبه معنی طرب و یناست به معنی طربناک است. رامتین – عاشق ویس در منظومه ویس و رامین

شاهین

معنی شاهین: شاهباز، عقاب، لاچین، زبانه، میله

محصولات معتبر
محصولات معتبر