بهترین اسم های دخترانه و پسرانه با معنی
دخترانه
فاطمه
معنی فاطمه: رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر(ص)
زهرا
تکفارس آی آر
معنی زهرا: روشن و درخشان، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) دختر رسول اکرم (ص) فاطمه، روشن، درخشان، نام دختر پیامبر (ص)
زینب
معنی زینب: درختی است خوش منظر و خوشبوی، پاکیزگی بشره
مریم
معنی مریم: گل مریم،هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد
www.takfars.ir
مبینا
معنی مبینا: مبین، آشکار و واضح، روشنایی
ستایش
معنی ستایش: آفرین، تحسین، تعریف، تقدیر، تمجید، ثنا، حمد، مدح، مدیح، مدیحه، مرحبا
ریحانه
معنی ریحانه: گیاهی خوشبوی که در زمین نرم روید. دختر حسین خوارزمی است، که ابوریحان بیرونی کتابی را به نام وی تألیف کرده است
نرگس
معنی نرگس: گلی سفید و کوچک و خوشبو، کنایه از چشم معشوق
هستی
معنی هستی: بود، زندگی، کائنات، وجود، ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا
تک فارس
محدثه
معنی محدثه: محدثه یعنی زنی که برای او حدیث گفته میشود
معصومه
معنی معصومه: پاک، بی گناه، با عصمت، عصمت پرست، پاک دامن
نازنین زهرا
معنی نازنین زهرا: زهرای دوست داشتنی زهرای عزیز و گرامی، زهرای زیبا و گرانمایه، جمع دو اسم نازنین و زهرا
مهسا
معنی مهسا: مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو – مانند ماه، زیبا
سارا
معنی سارا: خالص و صاف، بی غل و غش
T A K F A R S
یسنا
نام جزء مهم اوستا است و این کلمه به معنی ستایش و حمد و جشن می آید و آن شامل هفتاد و دو فصل است. در اوستایی یسنه، به معنی پرستش و ستایش و نماز و جشن
مائده
معنی مائده: سفره، سفره آسمانی – خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم
مهدیه
معنی مهدیه: مؤنث مهدی، عروس
هانیه
معنی هانیه: شادمان، خوشبخت – هانیه کنیه حضرت فاطمه(س)
کوثر
معنی کوثر: نام چشمه ای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول های آن تولد حضرت فاطمه است
تک فارس www.takfars.ir
فاطمه زهرا
معنی فاطمه زهرا: اسم ترکیبی از فاطمه و زهرا
سارینا
معنی سارینا: پاک،خالص،مقدس،ریشه در ایران باستان نام یکی از شاهزادگان در عصر هخامنش
ملیکا
معنی ملیکا: ملیکا از ملک گرفته شده ملک به معنی فرشته است بنابراین معنی ملیکا یعنی ملکه، پادشاه
عسل
معنی عسل: انگبین، شهد
رقیه
معنی رقیه: به معنی دعا، تعویذ، دختر امام حسین
تکفارس
آتنا
معنی آتنا: مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان
حدیث
معنی حدیث: گفتار، سخن، سروا، گفت، داستان
ثنا
معنی ثنا: تحسین، تمجید، حمد، سپاس، ستایش، مدح، مدیحه، مدیحه
حلما
معنی حلما: بردباران، صبوران – به ضم ح، جمع حلیم، صبوران، دختران صبور
فائزه
معنی فائزه: رستگار، زن رستگار – فایزه، نایل، رستگار
takfars.ir
پریا
معنی پریا: همانند پری – زیبا چون پری
آیناز
معنی آیناز: ماه قشنگ و زیبا، (به مجاز) زیبارو – آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه
آیدا
معنی آیدا : گیاهی که کنار آب می روید – شاد، خوش
یگانه
معنی یگانه: صمیمی، همدل، یک رنگ، بی همتا، بی نظیر، تنها، منحصر به فرد
سحر
معنی سحر: بامدادان، پگاه، سپیده دم، شبگیر، شفق، فلق
تک فارس آی آر
اسرا
معنی اسرا: هفدهمین سورۀ قرآن کریم، به شب راه رفتن
اسما
معنی اسما: نام ها، اسامی، معارف، حقایق
هلیا
معنی هلیا: دختر ماه- دختر شب – خورشید
نگین
معنی نگین: سنگ یا فلزی زینتی و معمولاً قیمتی که بر روی انگشتر، گوشواره، گردن بند و جز آنها کار می گذارند
نیایش
معنی نیایش: آفرین، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبودیت، مناجات، نماز، ورد
TakFars
حدیثه
معنی حدیثه: سخن نو
رها
معنی رها: خلاص، جدا، ازاد
غزل
معنی غزل: شعر، عشقبازی،چامه، چکامه، سروده، ترانه
الهه
معی الهه: اله، بت، رب النوع، صنم
نگار
معنی نگار: بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار، تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش
تک فارس
نازنین
معنی نازنین: دلربا، دوست داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، ناز آلود، نازپرورد، نازپرورده
محیا
معنی محیا: حیات، زندگی – زندگی، حیات
الینا
معنی الینا: نعمت و فراوانی برای ما، باهوش و زرنگ
باران
معنی باران: قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد، باریدن
کیمیا
معنی کیمیا: اکسیر، شیمی. ماده ای فرضی که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می کند
www.takfars.ir
سوگند
معنی سوگند: حلف، قسم، یمین
یاسمن
معنی یاسمن: گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز
الناز
معنی الناز: ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه
مهدیس
معنی مهدیس: مانند ماه، زیبارو ، شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید
صبا
معنی صبا: باد بهار، باد برین، نام یکی از شاخه های خنیاگری باستان
T A K F A R S
کیانا
معنی کیانا: طبیعت، منسوب به کیان
مرضیه
معنی مرضیه: کسی که خدا از او راضی باشد – پسندیده، مرضی
النا
معنی النا: نورانی، النا به معنی عطا شده ی خداوند
آیلین
معنی آیلین: به زیبایی و روشنی ماه
فاطیما
معنی فاطیما: فاطیما لاتین شده نام فاطمه است که در لهجه لاتین فاطیما گفته می شود. فاطمه یعنی از آتش دور شده
تک فارس www.takfars.ir
پریسا
معنی پریسا: افسونگر، زیبا مانند پری. کنایه از زنی زیبا روی است. مخفف پری افسانه ای در ایران باستان پریساتیس بوده است.
لیلا
معنی لیلا: شب طولانی، لاله ی سرخی که به شکل جام است
مینا
معنی مینا: آبگینه، شیشه، جام، جام می، لایه خارجی دندان، ترکیبی ازلاجورد و طلا، لعاب مخصوص، لعاب شیشه ای، شیشه شراب
بهترین اسم های دخترانه ۶۳: آوا
معنی آوا: آواز، بانگ، صدا، صلا، صوت، لحن، ندا، نغمه، نوا، آوازه، شهرت، صیت
یلدا
معنی یلدا: آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال- تاریک و بلند یا تاریک و عمیق
Tak Fars
عاطفه
معنی عاطفه: مهر، مهربانی، مهرورزی
دینا
معنی دینا: داور، داوری، (در اوستایی) دین، انتقام یافته، (در اعلام) نام خواهر یوسف
الهام
معنی الهام: مکاشفه، وحی، القا- در دل افکندن، فرتابی
نیلوفر
معنی نیلوفر: گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی به همین نام که مصرف داروئی نیز دارد
تینا
معنی تینا: به لفظ زند و پا زند گل سرخ است- گِل
تکفارس آی آر
بهار
معنی بهار: بهاران، ربیع، نوبهار، شکوفه، بت خانه، بتکده
نسترن
معنی نسترن: گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد از خانواده ی گل سرخ است، رخسار و بناگوش معشوق
بیتا
معنی بیتا: بی همتا، زیبا، بی لنگه – بی همتا، بی نظیر
حانیه
معنی حانیه: شرین و تو دل برو – زنی که پس از مرگ همسرش به او وفادار می ماند و در کنار فرزندش به پرورش او همت می گمارد
آرزو
معنی آرزو: آرمان، اشتیاق، امل، امید
تک فارس
مهلا
معنی مهلا: آهسته- بی شتاب – دوستانه، آهسته
مهشید
معنی مهشید: پرتو ماه، ماهتاب، + ماه شید – ماه روشن و درخشان، پرتو ماه
ندا
معتی ندا: بانگ. فریاد. آواز. اعلان
یاسمین
معنی یاسمین: منسوب به یاسمین، یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد، و کبود
حسنا
معنی حسنا: زن زیبا، زیبا
www.takfars.ir
سمیه
معنی سمیه: صدای خوش، اوازی که در آن خیر باشد، نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر (ص) بود
راضیه
معنی راضیه: پسندیده، خوش، خشنود، از القاب فاطمه زهرا (س) – خشنود، خرسند
فرشته
معنی فرشته: جبرئیل، سروش، ملک، ایزد، پری
شقایق
معنی شقایق: گلی سرخ رنگ، لاله، آلاله
بهترین اسم های دخترانه ۸۴. پرنیا
معنی پرنیا: پرنیان – فرنیا
T A K F A R S
سمیرا
معنی سمیرا: زن گندمگون، شمیرا، سمیرا ترجمه مهین بانو است
درسا
معنی درسا: شبیه به دُر، (به مجاز) گران قیمت و ارزشمند – در (عربی) + سا (فارسی) مانند در، مانند مروارید
نرجس
معنی نرجس: نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع)
شیوا
معنی شیوا: فصیح، نغز، خوب- ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشین
بهاره
معنی بهاره: مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار، منسوب به بهار
تک فارس www.takfars.ir
شیدا
معنی شیدا: بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق
زهره
معنی زهره: ناهید، ونوس، در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است
سیده فاطمه
معنی سیده فاطمه: مؤنث سید رانده شده از آتش – زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر(ص)
شیما
معنی شیما: زنی که روی چانه اش خال دارد، زن زیبای عرب، نام دختر حلیمه سعدیه دایه پیامبر (ص)
مارال
معنی مارال: مرال، گوزن، آهو، (به مجاز) زیبا و خوش اندام – زیبا
تک فارس آی آر
سرور
معنی سرور: شادی، شادمانی، سرخوشی
کاملیا
معنی کاملیا: گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می شود
سایه
معنی سایه: تصویری از کسی یا چیزی که هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود، حمایت، پناه
پانیذ
معنی پانیذ: قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می ساختند
نیکا
معنی نیکا: چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران
تکفارس
بهنوش
معنی بهنوش: بهترین نوشیدنی
پسرانه
امیرحسین
معنی امیرحسین :امیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال – مرکب از دو اسم امیر و حسین، کسی که حسین علیه السلام امیر و حاکم اوست
ابوالفضل
معنی ابولفضل :خداوند هنر. صاحب فضل. پدر فضل، (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع )، (عباس بن علی معروف به قمر بنی هاشم) – خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند علی (ع)
علی
معنی علی: بلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی، (در اعلام) نام امیرالمؤمنین علی (ع)
محمد
معنی محمد: ستوده، بسیار تحسین شده، آن که خصال پسندیده اش بسیار است، (در اعلام) نام پیغمبر اکرم (ص )، نام سوره ی چهل و هفتم از قرآن کریم دارای سی و هشت آیه – ستوده شده.
مهدی
معنی مهدی: هدایت کرده، هدایت شده، نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه
امیر علی
معنی امیرعلی: امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا – مرکب از امیر (پادشاه) +علی (بالا رفتن و صعود کردن)
علیرضا
معنی علیرضا: کسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا
امیرمحمد
معنی امیرمحمد: امیر بسیار تحسین شده وپادشاه ستایش شده و پسر سلطان محمود غزنوی بود که چندی بعد از پدر به تخت شاهی نشست.
حسین
معنی حسین: صاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابی طالب (ع) از حضرت فاطمه (س) – نیکو، خوب، مصغر حسن، نام امام سوم شیعیان
محمدرضا
معنی محمدرضا: از نام های مرکب، محمد و رضا – کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است.
محمد مهدی
معنی محمدمهدی: ستوده هدایت کننده، ترکیب دو اسم محمد و مهدی است . که کلمه محمد برگرفته از نام رسول الله است و مهدی نام آخرین امام ما شیعیان . امام زمان .
رضا
معنی رضا: خشنود، خرسند، خوشدل، خرسندی-خشنود شدن.
امیررضا
معنی امیررضا: از نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است
محمدحسین
معنی محمدحسین: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده شده و حسین به معنای نیکو و صاحب جمال است.
محمد طاها
معنی محمدطاها: نام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده و طاها که شکل فارسی از طه نام سوره ای در قران کریم است.
محمد امین
معنی محمد امین: لقب پیامبر گرانقدر اسلام- به معنی محمد درستکار و پاک دست
عرفان
معنی عرفان: شناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
محمدجواد
معنی محمد جواد: بنده ستوده شده خدا و بخشاینده
امیرمهدی
معنی امیرمهدی: امیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده – ترکیب نامهای امیر و مهدی، کسی که حضرت صاحب الزمان سرور و فرمانده اوست
بهترین اسم های پسرانه ۲۰: علی اصغر
معنی علی اصغر: فرزند شیر خواره امام حسین ع و شهید کربلا در روز عاشورا
یاسین
معنی یاسین: نام سوره سی و ششم از قرآن مجید،یا حرف ندا و سین کنایه از لفظ سید است و یکی از اسمای حضرت محمد (ص ) است
امیرعباس
معنی امیرعباس :امیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
سجاد
معنی سجاد: سجده کننده، بسیارنمازخوان، سجده گر
پارسا
معنی پارسا: آنکه از گناهان پرهیزد و به طاعت و عبادت و قناعت عمر گذارد. باتقوا، پاکدامن، پرهیزکار، پرهیزگار، خداترس، دیندار، زاهد، صالح، عفیف
طاها
معنی طاها یا طه: نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده
سینا
معنی سینا: به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانواده های دانشمند را سئنا می گفتند- سوراخ کننده- شبه جزیره ایست کوهستانی در شمال شرقی مصر .
متین
معنی متین: باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته
دانیال
معنی دانیال: دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.
ایلیا
معنی ایلیا:راستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات
نیما
معنی نیما: نام کوهی است حوالی نور
احسان
معنی احسان: بخشش، مهرورزی، نکوکاری، نکویی، نیکی
آرمین
معنی آرمین:نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین – از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز
عباس
معنی عباس: شیری که شیران از او بگریزند. بسیار شجاع و دلیر، عباسِ بن علی مکنی [کنیه او] ابوالفضل و برادر امام حسین (ع) که در واقعه عاشورا به شهادت رسید
بنیامین
معنی بنیامین: پسر دستِ راست من – پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل
مبین
معنی مبین: آشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگر
ماهان
معنی ماهان: روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان
حمیدرضا
معنی حمیدرضا: ستوده ی خوشنود
شایان
معنی شایان: صفت فاعلی از شایستن- لایق وسزاوار و درخور.
بهترین اسم های پسرانه ۳۹: محسن
معنی محسن: شاهنده، صالح، نیکوکار
یوسف
معنی یوسف: از حواریون و شاگردان حضرت عیسی (ع ) وبه سبط افرائیم منسوب بود و به اعتقاد نصارا جسد مبارک حضرت مسیح را پس از مصلوب شدن در باغچه ٔ خود دفن کرد.
پرهام
معنی پرهام: الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
حسن
معنی حسن: نیکو، جمیل
آرین
معنی آرین:منسوب به آرین، آرین – آریایی نژاد، از نسل آریایی
امیر
معنی امیر:پادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک
آرش
معنی آرش: نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر.اسم مصدر آردن آوردن.
سبحان
معنی سبحان: تنزیه، تنزیه کردن، سبحان اله گفتن، خدا را به پاکی یاد کردن، پاک بودن، پاکیزه کردن، پاک، منزه
امید
معنی امید: آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.
سعید
معنی سعید: خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته
عرشیا
معنی عرشیا: منسوب به عرش، عرش – ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت
محمد پارسا
معنی محمد پارسا: مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است
هادی
معنی هادی: پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا
کیان
معنی کیان: جمع کی [ ک َ / ک ِ ] باشد، یعنی پادشاهان جبار بزرگ.
میلاد
معنی میلاد: تولد، زایش، ولادت، روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت
مصطفی
معنی مصطفی: برگزیده، منتخب از نامهای پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص)
امین
معنی امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق
سهیل
معنی سهیل: ستاره ای است معروف که در آخر فصل گرما طلوع کند و میوه ها در آن وقت میرسند و چون در یمن کاملا مشهود است آنرا سهیل یمانی خوانند .
محمدعلی
معنی محمدعلی: ترکیب اسامی محمد و علی
مرتضی
معنی مرتضی: پسندیده- راضی کرده شده. خشنود شده.
آرتین
معنی آرتین: نسوب به آرت، پاکی و تقدس، (به مجاز) پاک و مقدس، (در اعلام) هفتمین پادشاه ماد
بهترین اسم های پسرانه ۶۰: پوریا
معنی پوریا: هم خانواده پریا به معنی نیک صورت – نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی
احمدرضا
معنی احمدرضا: از نامهای مرکب؛ کسی که به اوصاف خشنودی و ستوده متصف است
آریا
معنی آریا: آزاده، نجیب، شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده اند، نژاد هند و اروپایی
حسام
معنی حسام: تیغ، سیف، شمشیر، قداره
علی اکبر
معنی علی اکبر: از اسمی ترکیبی به معنی شریف و بزرگ مرتبه
محمد یاسین
معنی محمد یاسین: نام ترکیبی از محمد و یاسین. به بالا رجوع شود.
پویا
معنی پویا: پوینده. رونده و برخی دونده را گویند.
مجتبی
معنی مجتبی: برگزیده. برگزیده شده. برگزیده و پسندیده.
حامد
معنی حامد:ستایشگر. حمدکننده.درودفرستنده. سپاسگزار. ستاینده.
محمدمتین
معنی محمدمتین: نام ترکیبی از محمد و متین. به بالا رجوع شود.
احمد
معنی احمد:حمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبر
جواد
معنی جواد: بخشنده، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، کریم، مکرم
امیر حافظ
معنی امیر حافظ: نام ترکیبی از امیر و حافظ به معنای امیر و فرمانده ای که نگهدار و پشتیبان دیگران است
مهران
معنی مهران: دارنده مهر، (در اعلام) نام یکی از خاندان های هفتگانه عصر ساسانی . نام رود سند است. نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد.
سامیار
معنی سامیار:ثروتمند – کمک کننده به آتش محافظ آتش
آراد
معنی آراد: نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور
مانی
معنی مانی: مانی (در لغت) به معنی اندیشمند است
یونس
معنی یونس: به معنی کبوتر است. سوره ی دهم از قرآن کریم
اشکان
معنی اشکان: (اشک + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود – منسوب به اشک
بهترین اسم های پسرانه ۷۹: آرمان
معنی آرمان: ایده، ایدئال، شعار، مرام، هدف، نصب العین، آرزو، امید، اندوه، حسرت، غم
ابراهیم
معنی ابراهیم: چهاردهمین سورۀ قرآن کریم،پدر عالی، (در اعلام) یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد (ص) که در کودکی وفات یافت
مهرداد
معنی مهرداد: داده ی مهر، آفریده شده ی مهر، (در اعلام) اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی بوده است.
فرهاد
معنی فرهاد: در بعضی منابع فرهاد را یاری معنی کردهاند . در شاهنامه پهلوان ایرانی دوران کیکاووس و کیخسرو، که رستم او را برای رهاندن بیژن از زندان افراسیاب با خود به توران برد؛ عاشق ناکام شیرین همسر خسرو پرویز.
وحید
معنی وحید: بی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه
سامان
معنی سامان: خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب، نظام
امیر شایان
معنی امیر شایان: اسم ترکیبی از امیر و شایان . رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
آریا
معنی آریا: جد داریوش بزرگ. طایفه ای هند و اروپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم میزستند و بعد ها بدو بخش بزرگ تقسیم شد
کامران
معنی کامران: خوشگذران، عیاش، کامجو، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت
رادین
معنی رادین: جوانمرد – بخشنده، جوانمرد
کسری
معنی کسری: عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی خسرو- منسوب به کسری، یعنی خسروی.
فرزاد
معنی فرزاد: با فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت – زاده شکوه و جلال
محمد عرفان
معنی محمد عرفان: نام ترکیبی از محمد و عرفان. رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
یاشار
معنی یاشار: جاویدان، همیشه زنده – عمرکننده، زندگی کننده
افشین
معنی افشین: لقب پادشاهان اسروشنه. نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی
برهان
معنی برهان: بینه، حجت، دلیل، فرنود
مسعود
معنی مسعود: خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، مبارک، خجسته، میمون، همایون
سامی
معنی سامی: عالی، بلند مرتبه، بلند، (در اعلام) منسوب به سام پسر نوح نبی (ع )
ایمان
معنی ایمان: اطمینان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقیده، گرویدن
کاوه
معنی کاوه: یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره اساطیری ایران . به معنی پادشاه
رامین
معنی رامین: نام عاشق ویسه، این کلمه در بعضی منابع مرکب از رامبه معنی طرب و یناست به معنی طربناک است. رامتین – عاشق ویس در منظومه ویس و رامین
شاهین
معنی شاهین: شاهباز، عقاب، لاچین، زبانه، میله