حکایت خواندنی از نصیحت مرد دانا به گرگ
روزی بود و روزگاری بود. یک مرد پارسا و نیک سیرت بود که بعد از رسیدن به کارهای روزانه تمام اوقات خود را صرف موعظه و نصیحت می کرد و همیشه با خود می گفت: چون من طمعی از کسی ندارم پند من در همه کس اثر می کند. غالباً... ادامه ››