تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

متن کامل عربی سوره ص به همراه ترجمه دقیق فارسی

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

صاد سوگند به قرآن پراندرز (۱)

ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ﴿۱﴾

آرى آنان که کفر ورزیدند در سرکشى و ستیزه‏اند (۲)

تکفارس آی آر

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّهٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾

چه بسیار نسلها که پیش از ایشان هلاک کردیم که [ما را] به فریاد خواندند و[لى] دیگر مجال گریز نبود (۳)

کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾

و از اینکه هشداردهنده‏اى از خودشان برایشان آمده درشگفتند و کافران مى گویند این ساحرى شیاد است (۴)

وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ﴿۴﴾

www.takfars.ir

آیا خدایان [متعدد] را خداى واحدى قرار داده این واقعا چیز عجیبى است (۵)

أَجَعَلَ الْآلِهَهَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾

و بزرگانشان روان شدند [و گفتند] بروید و بر خدایان خود ایستادگى نمایید که این امر قطعا هدف [ما]ست (۶)

وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ ﴿۶﴾

[از طرفى] این [مطلب] را در آیین اخیر [عیسوى هم] نشنیده‏ایم این [ادعا] جز دروغ‏بافى نیست (۷)

مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّهِ الْآخِرَهِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾

آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلکه آنان در باره قرآن من دودلند [نه] بلکه هنوز عذاب [مرا] نچشیده‏اند (۸)

أَأُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّن ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾

آیا گنجینه‏هاى رحمت پروردگار ارجمند بسیار بخشنده تو نزد ایشان است (۹)

أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَهِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾

تک فارس

آیا فرمانروایى آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن ایشان است [اگر چنین است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند (۱۰)

أَمْ لَهُم مُّلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾

این سپاهک دسته‏هاى دشمن در آنجا [=ب در] در هم شکستنى‏اند (۱۱)

جُندٌ مَّا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾

پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تکذیب کردند (۱۲)

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾

و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه [نیز به تکذیب پرداختند] آنها دسته‏هاى مخالف بودند (۱۳)

وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَیْکَهِ أُوْلَئِکَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾

هیچ کدام نبودند که پیامبران [ما] را تکذیب نکنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد (۱۴)

إِن کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾

T A K F A R S

و اینان جز یک فریاد را انتظار نمى‏ب رند که هیچ [مجال] سر خاراندنى در آن نیست (۱۵)

وَمَا یَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیْحَهً وَاحِدَهً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾

و گفتند پروردگارا پیش از [رسیدن] روز حساب بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده (۱۶)

وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾

بر آنچه مى‏گویند صبر کن و داوود بنده ما را که داراى امکانات [متعدد] بود به یاد آور آرى او بسیار بازگشت‏کننده [به سوى خدا] بود (۱۷)

اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾

ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش مى‏کردند (۱۸)

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾

و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشت‏کننده [و خدا را ستایشگر] بودند (۱۹)

وَالطَّیْرَ مَحْشُورَهً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾

تک فارس www.takfars.ir

و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله‏دهنده عطا کردیم (۲۰)

وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَهَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾

و آیا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسید (۲۱)

وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾

وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستیم] که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده پس میان ما به حق داورى کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش (۲۲)

إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾

این [شخص] برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و مى‏گوید آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است (۲۳)

إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَهً وَلِیَ نَعْجَهٌ وَاحِدَهٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾

[داوود] گفت قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش‏هاى خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به همدیگر ستم روا مى‏دارند به استثناى کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند و اینها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‏ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد (۲۴)

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾

تکفارس

و بر او این [ماجرا] را بخشودیم و در حقیقت براى او پیش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود (۲۵)

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾

اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم پس میان مردم به حق داورى کن و زنهار از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانى که از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنکه روز حساب را فراموش کرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت (۲۶)

یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾

و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم این گمان کسانى است که کافر شده [و حق‏پوشى کرده]اند پس واى از آتش بر کسانى که کافر شده‏اند (۲۷)

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾

یا [مگر] کسانى را که گرویده و کارهاى شایسته کرده‏اند چون مفسدان در زمین مى‏گردانیم یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار مى‏دهیم (۲۸)

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾

[این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند (۲۹)

کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾

takfars.ir

و سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیکو بنده‏اى به راستى او توبه‏کار [و ستایشگر] بود (۳۰)

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾

هنگامى که [طرف] غروب اسبهاى اصیل را بر او عرضه کردند (۳۱)

إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ ﴿۳۱﴾

[سلیمان] گفت واقعا من دوستى اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت‏شد (۳۲)

فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾

[گفت اسبها] را نزد من باز آورید پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه خدا] (۳۳)

رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾

و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى بیفکندیم پس به توبه باز آمد (۳۴)

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾

تک فارس آی آر

گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویى که خود بسیار بخشنده‏اى (۳۵)

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾

پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم مى‏گرفت به فرمان او نرم روان مى‏شد (۳۶)

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاء حَیْثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾

و شیطانها را [از] بنا و غواص (۳۷)

وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾

تا [وحشیان] دیگر را که جفت جفت با زنجیرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآوردیم] (۳۸)

وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾

[گفتیم] این بخشش ماست [آن را] بى‏شمار ببخش یا نگاه دار (۳۹)

هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾

TakFars

و قطعا براى او در پیشگاه ما تقرب و فرجام نیکوست (۴۰)

وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾

و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد (۴۱)

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾

[به او گفتیم] با پاى خود [به زمین] بکوب اینک این چشمه‏سارى است‏سرد و آشامیدنى (۴۲)

ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾

و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد (۴۳)

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَهً مِّنَّا وَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾

[و به او گفتیم] یک بسته ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن ما او را شکیبا یافتیم چه نیکوبنده‏اى به راستى او توبه‏کار بود (۴۴)

وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾

تک فارس

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‏ور بودند به یادآور (۴۵)

وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾

ما آنان را با موهبت ویژه‏اى که یادآورى آن سراى بود خالص گردانیدیم (۴۶)

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿۴۶﴾

و آنان در پیشگاه ما جدا از برگزیدگان نیکانند (۴۷)

وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿۴۷﴾

و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به یاد آور [که] همه از نیکانند (۴۸)

وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِّنْ الْأَخْیَارِ ﴿۴۸﴾

این یادکردى است و قطعا براى پرهیزگاران فرجامى نیک است (۴۹)

هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾

www.takfars.ir

باغهاى همیشگى در حالى که درهاى [آنها] برایشان گشوده‏است (۵۰)

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَهً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾

در آنجا تکیه مى‏زنند [و] میوه‏هاى فراوان و نوشیدنى در آنجا طلب مى‏کنند (۵۱)

مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾

و نزدشان [دلبران] فروهشته‏نگاه همسال است (۵۲)

وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾

این است آنچه براى روز حساب به شما وعده داده مى‏شد (۵۳)

هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾

[مى‏گویند] در حقیقت این روزى ماست و آن را پایانى نیست (۵۴)

إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ ﴿۵۴﴾

T A K F A R S

این است [حال بهشتیان] و [اما] براى طغیانگران واقعا بد فرجامى است (۵۵)

هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾

به جهنم درمى‏آیند و چه بد آرامگاهى است (۵۶)

جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾

این جوشاب و چرکاب است باید آن را بچشند (۵۷)

هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾

و از همین گونه انواع دیگر [عذابها] (۵۸)

وَآخَرُ مِن شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾

اینها گروهى‏اند که با شما به اجبار [در آتش] درمى‏آیند بدا به حال آنها زیرا آنان داخل آتش مى‏شوند (۵۹)

هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ﴿۵۹﴾

تک فارس www.takfars.ir

[به رؤساى خود] مى‏گویند بلکه بر خود شما خوش مباد این [عذاب] را شما خود براى ما از پیش فراهم آوردید و چه بد قرارگاهى است (۶۰)

قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾

مى‏گویند پروردگارا هر کس این [عذاب] را از پیش براى ما فراهم آورده عذاب او را در آتش دو چندان کن (۶۱)

قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿۶۱﴾

و مى‏گویند ما را چه شده است که مردانى را که ما آنان را از [زمره] اشرار مى‏شمردیم نمى‏بینیم (۶۲)

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾

آیا آنان را [در دنیا] به ریشخند مى‏گرفتیم یا چشمها[ى ما] بر آنها نمى‏افتد (۶۳)

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾

این مجادله اهل آتش قطعا راست است (۶۴)

إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾

Tak Fars

بگو من فقط هشداردهنده‏اى هستم و جز خداى یگانه قهار معبودى دیگر نیست (۶۵)

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است همان شکست‏ناپذیر آمرزنده (۶۶)

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾

بگو این خبرى بزرگ است (۶۷)

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿۶۷﴾

[که] شما از آن روى برمى‏تابید (۶۸)

أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾

مرا در باره ملاء اعلى هیچ دانشى نبود آنگاه که مجادله مى‏کردند (۶۹)

مَا کَانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾

تکفارس آی آر

به من هیچ [چیز] وحى نمى‏شود جز اینکه من هشداردهنده‏اى آشکارم (۷۰)

إِن یُوحَى إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿۷۰﴾

آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید (۷۱)

إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ ﴿۷۱﴾

پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم سجده‏کنان براى او [به خاک] بیفتید (۷۲)

فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿۷۲﴾

پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند (۷۳)

فَسَجَدَ الْمَلَائِکَهُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾

مگر ابلیس [که] تکبر نمود و از کافران شد (۷۴)

إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ ﴿۷۴﴾

تک فارس

فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر نمودى یا از [جمله] برترى‏جویانى (۷۵)

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿۷۵﴾

گفت من از او بهترم مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل آفریده‏اى (۷۶)

قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ﴿۷۶﴾

فرمود پس از آن [مقام] بیرون شو که تو رانده‏اى (۷۷)

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿۷۷﴾

و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (۷۸)

وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿۷۸﴾

گفت پروردگارا پس مرا تا روزى که برانگیخته مى‏شوند مهلت ده (۷۹)

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾

www.takfars.ir

فرمود در حقیقت تو از مهلت‏یافتگانى (۸۰)

قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ ﴿۸۰﴾

تا روز معین معلوم (۸۱)

إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾

[شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مى‏برم (۸۲)

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۸۲﴾

مگر آن بندگان پاکدل تو را (۸۳)

إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿۸۳﴾

فرمود حق [از من] است و حق را مى‏گویم (۸۴)

قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾

T A K F A R S

هرآینه جهنم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروى کند از همگى‏شان خواهم انباشت (۸۵)

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۸۵﴾

بگو مزدى بر این [رسالت] از شما طلب نمى‏کنم و من از کسانى نیستم که چیزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم (۸۶)

قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ﴿۸۶﴾

این [قرآن] جز پندى براى جهانیان نیست (۸۷)

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۸۷﴾

و قطعا پس از چندى خبر آن را خواهید دانست (۸۸)

وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿۸۸﴾

محصولات معتبر
محصولات معتبر