تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

احتمالا می‌دانید که تام هوپر (که پیش از این فیلم«سخنرانی پادشاه» را کارگردانی کرده بود) برای ساختن فیلم اقتباسی خود بر اساس یک تئاتر موزیکال، بین‌المللی برگرفته از رمان سیاسی قرن نوزدهمی نوشته ویکتور هوگو، تمام بازیگران فیلم‌اش را وادار کرد تا سر صحنه فیلمبرداری به صورت زنده آواز بخوانند.

و قطعا این را هم می‌دانید که آن هاتاوی، که نقش فانتین- مادری تنها و رنجور که از روی ناچاری به تن‌فروشی روی آورده است- را در فیلم ایفا می‌کند؛ به خاطر ضجه‌زدن‌ها، تحریرهای خوش‌آوا و کوتاه کردن موهایش سر صحنه فیلمبرداری، بار دیگر نام خود را به عنوان یکی از بازیگران مشهور و توانمند مورد علاقه داوران اسکار بر سر زبان‌ها انداخت.

حتما این را هم با تماشای پوسترها و پیش پرده‌های فیلم متوجه شده‌اید که هاف جکمن به خوبی توانسته مصیبت‌زدگی و بیچارگی ژان والژان، محکوم فراری سابق، را به نمایش بگذارد و از طرفی هم راسل کرو، که نقش بازرس ژاور را ایفا می‌کند، توانسته با بازی‌اش به طور آزاردهنده‌ای بیننده را دچار سوء هاضمه کند.

تنها مطلب باقی‌مانده آن است که: فیلم«بینوایان» دلایل قانع‌کننده‌ای برای کج‌خلق شدن راسل کرو داشت؛ از آواز خواندن به سبک برادوی گرفته- کاری که اصلا مورد علاقه او نبود- تا پوشیدن آن لباس شق‌و‌رق که انگار این مرد محترم را به زور در آن چپانده بودند. (اوه! فکرش را بکنید برای راسل کروی خوش تیپ، با آن لباس‌های باشکوه در فیلم «ارباب و فرمانده»: انگار دنیا به آخر رسیده بود! ) جکمن هم حق داشت عصبانی و بدخلق شود، البته چون سابقه بازیگری در تئاترهای موزیکال را داشت به راحتی توانست در صحنه‌ای که ژان والژان یک جفت شمعدان نقره را از یک کشیش می‌دزدید، در قالب آواز هیجانش درباره پیداکردن خداوند را، به خوبی نشان دهد.

تکفارس آی آر

باز هم ادامه بدهم و تمام جزییاتی که این نسخه پر از تصنع از بینوایان موجب می‌شود آرزوی مرگ بکنم را برایتان بگویم؟ البته میلیون‌ها مخاطب که در مقایسه با من رئوف‌تر و سخاوتمندتر هستند، از صرفه جو بودن فیلم رضایت دارند و برایش غش و ضعف می‌کنند. (اگرچه این صرفه جویی شامل مدت زمان فیلم نمی‌شود؛ چرا که فیلم تقریبا به اندازه قیام پاریس در سال ۱۸۳۲ طولانی است.)

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

دهن کجی‌ها و متکبرانه راه رفتن‌های ساشا بارون و هلنا بونهم کارتر در نقش خانم و آقای تناردیه و کلاهبردارهای‌شان مجهز به طنزی تلخ است که به جزو لاینفک هر دو آنها تبدیل شده است. مطمئنا، تبدیل کردن یک تئاتر موزیکال به یک فیلم ماندگار چالشی دلهره‌آور است. و مطمئنا در مقابل فیلم‌های موفقی همچون«کاباره»، «بانوی زیبای من» و «پادشاه و من»؛ فیلم‌های ناموفقی مثل«اجاره»، «اویتا» و «مامامیا!» وجود دارد.

اما این اقدام خطیر و ساختن فیلمی از روی یک تئاتر موزیکال، در واقع یادآور ظرافتی است که موزیکال اولیه بینوایان داشته است، ظرافتی که فیلم فاقد آن است – با آن موسیقی و اشعار بی شور و هیجان ساخته الن باوبیل، کلود مایکل شونبرگ و هربرت کرتزمر و شخصیت‌هایی که بیشتر تقلیدی از شخصیت‌های«الیور توییست» هستند!

و حتی اگر شما همسایه آقای هوپر باشید که از این نمایش لذت برده است و شاهد مراحل هفت‌گانه تولید فیلم بوده و اسم گربه‌اش را تحت تاثیر همان یک الف بچه فیلم که سرنوشتش را به دست یک عده انقلابی بزرگسال انداخته است؛ گاوروش گذاشته‌اید، خب، از دیدن فیلم مات و مبهوت خواهید شد: چون این فیلم به ظاهر«معتبر» در واقع یک کارناوال خیابانی سخیف است که همچنان که از خیابان‌های شهر جوایز می‌گذرد، چیزی جز اندکی زرق و برق از خود برجای نمی‌گذارد.

www.takfars.ir

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

تصور کن من دوربین دارم

اکنون به نظر می‌رسد که هیو جکمن هر کاری می‌تواند انجام بدهد. او نقش یک پنگوئن را بازی کرده که آواز الویس پریسلی می‌خواند، موشی که در چاه توالت افتاده و با سیفون پایین رفته است، یک شعبده‌باز کارکشته (در فیلم معرکه «پرستیژ» کریستوفر نولان) و البته، ولورین. او سه بار مجری مراسم اهدای جوایز تونی بوده و یک‌ بار هم برنده این جایزه شده است.

اکنون او در «بینوایان» تام هوپر موفق شده است تا نقشی ماندگار را بر عهده بگیرد، نقش ژان والژان، سارقی که تبدیل به یک نجات بخش می‌شود. کار دیگری هست که او بتواند انجام بدهد؟ اینکه یک مصاحبه عالی داشته باشد. تایم با این بازیگر درباره همه چیز صحبت کرده است، از سال‌هایی که یک نوجوان خودخواه بوده است تا مخاطرات به قدیس بدل شدن.

‌ با (نمایش) «بینوایان» چطور ارتباط برقرار کردی؟

در اواخر دوره نوجوانی بودم که این اثر به روی صحنه آمد، بنابراین موسیقی متن آن را خوب می‌شناختم. همه آن را دیده بودند و همه جا اجرا شده بود و موسیقی آن همیشه در اتومبیل همکلاسی من پخش می‌شد. او یکی از دوستان من بود که ماشین داشت، بنابراین دایم این موسیقی را می‌شنیدیم. این نمایش را تقریبا پنج بار دیدم.

من همیشه از طرفداران پروپا قرص آن بودم. یکی از اولین امتحان‌های بازیگری که برای موزیکال دادم برای «دیو و دلبر» بود و من «ستاره‌ها» را خواندم و آن آدمی که امتحان می‌گرفت، گفت: «بیندازش دور، هرگز در این نقش نخواهی بود! برو پی کارت.» در واقع کمرون (مکینتاش، تهیه‌کننده «بینوایان») پیش‌تر چندین بار از من خواسته بود نقش بازرس ژاور را بازی کنم.

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

‌ پس چه شد که نقش ژان والژان به تو رسید؟

برای من نقش بسیار بهتری بود تا ژاور. به نظرم اولین نفری بودم که تام (هوپر، کارگردان «بینوایان») تست بازیگری از او گرفت. بیشتر مثل یک کارگاه بود که خود او به آن سرک می‌کشید. او صندلی‌اش را بر می‌داشت، حدود پنج فوت از من فاصله می‌گرفت و می‌گفت: «تصور کن من دوربین دارم. بگذار در این فضای خودمانی آن را به کار بیندازیم.» چیزی که لازم بود همه ما روی آن کار کنیم این بود که توجه کنیم گاهی اوقات موقع آواز خواندن، چهره آدم به شکل عجیبی کج و کوله می‌شود.

تک فارس

این مساله در یک کلوزآپ که روی پرده‌ای به عرض ۴۰ فوت نمایش داده می‌شود، ممکن است بسیار آزار‌دهنده باشد، بنابراین لازم بود که تمرین کنیم. مهم‌تر این بود که کاری کنیم آوازها در این فضای خودمانی موثر از کار درآید؛ مخصوصا در تک خوانی‌هایی که به شدت شخصی و واقعا خصوصی هستند. ما نمی‌خواستیم آنها را دکلمه مانند، عریض و طویل، یا آوازهایی اپراگونه از کار در بیاوریم و هدف‌مان این بود که مفهوم شعر را حفظ کنیم.

‌ پدرتان شما و خانواده را کمابیش به تنهایی بزرگ کرد. نمی‌دانم آیا شما جنبه‌هایی از والژان را در پدرتان دیده بودید یا نه.

من جوان‌ترین فرزند خانواده بودم. من هشت ساله بودم و بزرگ‌ترین خواهرم ۱۶ یا ۱۷ سال داشت. از این لحاظ، درست می‌گویید و چه جالب که شما به این نکته اشاره کردید. هرچه بیشتر به والژان نگاه می‌کردم، بیش از پیش پدرم را می‌دیدم. نکته واقعا ستایش‌برانگیزی که در هر دو نفرشان دیدم فروتنی واقعی آنها بود. هرگز ندیدم پدرم درباره هیچکس یک کلمه بد بگوید. وقتی داشتم بزرگ می‌شدم، فکر می‌کردم که او فردی ساکت است که با کسی ارتباط برقرار نمی‌کند و خیلی حرف نمی‌زند.

اما حالا تصور می‌کنم که او نیازی به این نداشت که درباره خودش یا اینکه چه‌کار کرده است، حرف بزند. کارهای بزرگ بسیاری انجام داد اما نیازی به این نداشت که کسی بابت کارهای باورنکردنی که انجام داده بود از او تشکر یا تقدیر کند. هرگز ناله و نفرین نکرد و کاری که انجام داد هرکول‌وار بود، که پنج بچه قد و نیم‌قد را با داشتن یک کار تمام وقت از آب و گل درآورد. فکر نمی‌کنم هرگز زمانی داشته که به خودش اختصاص بدهد.

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

خوب به خاطر می‌آورم که یک خویشاوند دور آمده بود تا در خانه ما اقامت کند. یک روز مرا کنار کشید و گفت: «شماها خیلی بی‌بته‌اید!» منظورش من و برادرهایم بود. «پدرتان ساعت هفت از سر کار می‌آید و یکراست به آشپزخانه می‌رود و برای شما آشپزی می‌کند. آن وقت یک ‌بار هم نشد که شما بگویید: سلام پدر، امروز چطور گذشت؟»

این حرفش واقعا من را بیدار کرد. آن موقع تقریبا ۱۴ سال داشتم و واقعا تکان خوردم از اینکه فهمیدم پدرم چه کارهایی کرده بود و در زندگی روزمره چه می‌کرد. یک جنبه مشترک دیگر آن دو این است که پدر من عمیقا مذهبی است. البته پدرم خیلی درباره خدا یا دین صحبت نمی‌کند. یکی از همان آدم‌های مذهبی است که اعتقاد دارد عمل بسیار گویاتر از کلمات است.

‌ تام هوپر گفته که بازی در نقش شخصیت خوب همیشه سخت است. شما چطور پیچیدگی را وارد چنین شخصیتی کردید؟

تله‌ای که در مورد ایفای نقش والژان وجود دارد این است که او می‌تواند در همان ۱۰ دقیقه اول فیلم کسل‌کننده و قدیس گونه شود. خیلی زود تحولی عظیم را از سر می‌گذراند؛ از موجودی که به اشتباه به زندان افتاده اما حیوان‌گونه و حریص است و حتی از مردی که به او بخشش می‌کند، می‌دزدد، به انسانی بدل می‌شود که احساس شرم می‌کند. به سادگی می‌شد از او شخصیتی قدیس‌گونه درآورد.

image تاریخچه خواندنی از مراحل ساخت های فیلم های بینوایان

T A K F A R S

چنین کاری به نوعی کسالت آور می‌شد. موضوعی که هوگو در نیمه دوم کتاب بخش‌هایی بسیار طولانی را به آن اختصاص داده است، ارتباط والژان با (دخترخوانده‌اش) کوزت است و اینکه چقدر این موضوع پیچیده است. در اینجا مردی را می‌بینیم که در سن ۵۱ سالگی برای اولین بار در زندگی‌اش عشق را تجربه می‌کند و بهمنی از احساسات بر سر او فرود می‌آید و همه نوع پیچیدگی به دنبال آن می‌آید. همان‌طور که همه ما، به عنوان انسان، می‌دانیم، به محض آنکه خوشبختی را احساس کنیم، دچار این وحشت می‌شویم که مبادا آن را از دست بدهیم.

بررسی فیلم‌های اقتباس شده از داستان «بینوایان» ویکتور هوگو

«بینوایان» در ده پرده

بینوایان (Les Misérables) نام رمان معروفی نوشته ویکتور هوگو نویسنده سرشناس فرانسوی است. از این اثر فیلم‌ها و تئاترهای اقتباسی زیادی ساخته شده‌است، مانند موزیکالی به همین نام. در زیر به تعدادی از این فیلم‌های اقتباسی اشاره می‌کنیم.

۱- بینوایان ۱۹۳۴

این فیلم چهارساعته و نیمه را به جرات می‌توان یکی از کامل‌ترین و رضایت‌بخش‌ترین نسخه‌های اقتباس شده از داستان هوگو به شمار آورد. اگرچه فیلم بسیار طولانی است اما به دلیل پردازش درست، داستان طولانی بودن زمان فیلم چندان آزار‌دهنده به نظر نمی‌آید. دلایل متعددی می‌تواند عامل موفقیت فیلم باشد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود. اولا توجه به جزییات موجب می‌شود که قدرت داستان اصلی تا حد زیادی حفظ شود. شخصیت‌های داستان در این فیلم به خوبی تجسم یافته‌اند و بیننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند و وارد خصوصی‌ترین بخش زندگی‌شان شود و آن‌ها را خوب بشناسد و حتی نگرانشان شود. تعداد و عمق شخصیت‌ها به خاطر ملاحظات زمان فیلم و مسایل اقتصادی از دست نرفته‌اند.

۲- بینوایان ۱۹۳۵

احتمالا معروف‌ترین و شناخته‌شده‌ترین اقتباس سینمایی از داستان بینوایان، با بازی فردریک مارش در نقش والژان و چالرز لافتن در نقش ژاور، با این حال این فیلم اگرچه بسیار شسته و رفته به نظر می‌رسد اما به نوعی نسخه‌ای ناقص از داستان است. در این فیلم خبری از جزییات داستان نیست و فاقد استحکام لازم است. تاکید عمده فیلم بر روی بی‌عدالتی‌های اجتماعی و گرفتاری‌های یک محکوم فراری است.

۳- بینوایان ۱۹۴۷

اگرچه فیلم عنوان «بینوایان» را یدک می‌کشد و نام شخصیت‌های فیلم درست مانند شخصیت‌های داستان اصلی است اما سایر چیزهای این اقتباس هیچ شباهتی با داستان هوگو ندارد. اگرچه ایجاد برخی تغییرات در هنگام خلق یک فیلم اقتباسی از روی یک کتاب اجتناب ناپذیر است اما فیلمنامه‌نویس و کارگردان این فیلم ظاهرا قصد داشته‌اند توانایی بالای خود در هرچه ضعیف و بد جلوه دادن داستان اصلی را به نمایش بگذارند. تغییراتی که آنها در فیلم داده‌اند به جای اعتلای فیلم آنها را کاملا از خط سیر داستان دور کرده است. کارگردان فیلم، ریکاردو فردا، در فیلم خود فقط توانسته دو شخصیت را به درستی به تصویر بکشد، یکی کشیش که می‌کوشد خوبی، آرامش و مهربانی را اشاعه دهد و دیگری بازرس ژاور که نقش او را جان هینریش ایفا می‌کند. اما در مجموع فیلمنامه این فیلم اقتباسی، کوچکترین کمکی به اعتلای شخصیت‌هایش در سراسر داستان نمی‌کند.

تک فارس www.takfars.ir

۴- بینوایان ۱۹۵۲

متاسفانه این فیلم هم اقتباس ناموفق دیگری از رمان اصلی است که گویی به هیچ‌وجه نتوانسته روح داستان را به مخاطب منتقل کند. اگرچه این فیلم بخش قابل ملاحظه‌ای از جزییات داستان اصلی را حذف کرده است اما در عوض حتی نکوشیده تا مانند نسخه سال ۱۹۷۴ دست به نوعی بازنویسی بزند. در فیلم خبری از تناردیه‌ها نیست، صحنه مربوط به زیرچرخ رفتن برای نجات یک مرد کاملا حذف شده است و به شخصیت فانتین و مشکلاتش کوچکترین توجهی نشده است و برای مثال اخراج شدنش از کارخانه تنها در یکی دو جمله ناقص از زبان او شنیده می‌شود.

۵- بینوایان ۱۹۵۷

این اقتباس به کارگردانی مایکل آدریارد نخستین نسخه تمام رنگی است که بر روی پرده سینما به نمایش درآمد. بازیگران فیلم به زبان مادری خود حرف می‌زنند و فیلم بعدها به زبان فرانسه دوبله شد. این فیلم برداشتی نسبتا تئاتری از داستان است و در واقع فیلمی سنگین به شمار می‌رود که رنگ و بوی صحنه تئاتر را با خود دارد؛ چرا که دوربین در این فیلم کمتر حرکت می‌کند.

۶- بینوایان ۱۹۷۸

اگرچه این فیلم از سوی بسیاری از منتقدان مورد تمجید و تعریف بوده است اما به عقیده برخی منتقدان نیز این فیلم نسخه‌ای مکانیکی از داستان اصلی است. این فیلم که به عنوان یک تله فیلم در سال ۱۹۷۸ توسط سر‌لیو‌گرید ساخته شده است، از همان ضعف‌های سایر تله فیلم‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ که به پرده سینما راه یافتند، رنج می‌برد.

۷- بینوایان ۱۹۸۲ (تلویزیون فرانسه/ سینمای آزاد)

این نسخه از بینوایان چندان مشهور و شناخته شده نیست و ارزش‌های تولیدات تلویزیونی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ در مقایسه با امروز متفاوت هستند. به اعتقاد برخی این اقتباس تلویزیونی از بینوایان به کارگردانی رابرت حسین، بسیار مطلوب است که در برخی موارد موجب تعجب بیننده می‌شود. اگرچه در فیلم در ترتیب اتفاقات داستان اصلی اندکی دست برده شده و تغییراتی اعمال شده است.

۸- بینوایان ۱۹۹۵

فیلم کلود لیلوچ بیش از آنچه نسخه فیلمی داستان هوگو باشد یک اقتباس کاملا آزاد از کتاب است. او در فیلم خود بیشتر به مسایل جهان شمول کتاب توجه داشته و کوشیده است تا به نوعی«پیام» هوگو برای تاریخ بشریت و انسان امروز را منتقل کند. فیلم در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌های آلمان می‌گذرد.

تکفارس

۹- بینوایان ۱۹۹۸

یکی از متاخرترین نسخه‌های فیلمی داستان بینوایان، به زبان انگلیسی، ساخته بیل آگوست است. این فیلم دوست داشتنی و منحصر به فرد است اگرچه آن را به نوعی می‌توان«میان بری» از شخصیت‌ها و حوادث داستان اصلی دانست. اگرچه فیلم کوشیده است تا نسخه‌ای وفادار به متن داستان را ارایه دهد اما به عقیده برخی نمی‌توان آن را نسخه درست و کاملی از داستان هوگو محسوب کرد.

۱۰- بینوایان ۲۰۰۰

این اقتباس از داستان بینوایان نیز مانند فیلم سال ۱۹۳۴ نسخه‌ای کامل است با جزییات غنی و به همین دلیل قدرت متن اصلی داستان با خود همراه دارد. اگرچه در برخی از روایت‌ها تغییراتی داده شده است اما در مجموع به جوهره شخصیت‌های داستان کاملا وفادار مانده است.

محصولات معتبر
محصولات معتبر