تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

حرفهای خواندنی از علی ضیا مجری برنامه ماه عسل

image حرفهای خواندنی از علی ضیا مجری برنامه ماه عسل

تواضع، مهربانی، ادب و احترام گذاشتن، از خصوصیات مثبت و مورد توجه علی ضیا است.

یکی از عواملی که در نظر ما موفقیتی ها علی ضیاء را متمایز کرد مقامی بود که در جشنواره خوارزمی برای یک اختراع به دست آورده بود..

در مورد اختراع تان بیشتر توضیح می دهید؟

من و یکی از دوستانم در زمان دانشجویی اختراعی را به ثبت رساندیم، موتوری که با انواع سوخت کار میکند. یک زمانی دنبال این بودیم که ثبت جهانی شود. یک مدال افتخار هم از اسپانیا داریم اما خب هنوز آن را به اتمام نرساندیم. طرحش مال من و دوستم محمد یاری است.

تکفارس آی آر

قرار است در آینده چه اتفاقی برایش بیفتد؟

مطمئنیم اتفاق خوبی برایش خواهد افتاد. در زمان دانشجویی که مکانیک می خواندیم این ایده به ذهنمان رسید و در اصفهان هم رتبه اول خوارزمی را کسب کردیم. خب در ایران یکسری تلاش ها کردیم اما کسی تحویلمان نگرفت.

شما کارتان را با نویسندگی در رادیو شروع کردید، آن زمان به مجری گری فکر نمی کردید؟

چرا آن زمان در کانون خودمان در شهر کاشان اجرا می کردم. من آدم بلندپروازی نیستم ولی اگر چیزی را دوست داشته باشم، امکانش را فراهم می کنم. قبل از نویسندگی شنونده رادیو بودم، زنگ زدم به رادیو و گفت: من صدایم خوب است.

خانمی که جواب داد گفت: روزی هزار نفر زنگ میزنند و همین را می گویند. گفتم: من با همه فرق می کنم. کمتر از شش ماه بعد به آنجا رفتم برای کار. و جالب اینجاست وقتی خودم را به آن خانم معرفی کردم، مرا شناخت.

www.takfars.ir

و بعد از چند سال به اجرا در ماه عسل رسیدید. زمانی که برای اجرای ماه عسل دعوت شدید چه حسی داشتید؟ فکر می کردید که از عهده این کار برمی آیید؟

اگر یک درصد هم فکر می کردم که از عهده ماه عسل برنمی آیم قطعا قبول نمی کردم، بارها نشان داده ام که من حواسم به خودم، اجرایم و نقطه ای که در آن هستم، هستم.

در ماه عسل توقعات از شما خیلی بالا بود و اولین مجری بعد از آقای علیخانی بودید.

فکر می کنم اگر هدف مردم باشند و دیدن یک تصویر خوب، خیلی از منیت ها کنار گذاشته می شود. وقتی هدف رضای خداست تفاوتی ندارد من باشم یا احسان علیخانی، مهم این است که یک کاری اتفاق بیفتد که خداوند در آن دقایق از ما راضی باشد.

روزهای اول از اجرای خودتان راضی بودید؟

روزهای اول نه. اما از روز سوم و چهارم خودم را پیدا کردم. روز اول به مردم گفتم ۱۵ روز فرصت می خواهم، کاری که اکثر مجری ها وقتی برنامه تازه ای را شروع میکنند انجام می دهند.

در این ۱۵ روز چه کردید؟

خودم را پیدا کردم. سعی کردم خودم باشم. واقعیت اجرا همین است. قالب را شکستم و از محدوده سلام و عرض ادب دارم خارج شدم. با مردم راحت شدم. یک جایی هم که برایم خیلی قابل دفاع است پریدم و دستم را به سقف استودیو زدم و خیلی ها انتقاد کردند و خوشحالم بابت این انتقادات چون معمولا در مورد هر کار جدیدی انتقاد هست.

این انتقادات خیلی هم بد نیست.

نه، اتفاق خیلی خوبیه. خیلی وقت ها حتی خیلی از آدم هایی که بویی از رسانه ها و خلاقیت هایش نبرده اند انتقاد میکنند، فکر می کنم برای انتقاد و قضاوت حداقل باید به کار تلویزیون نزدیک بود چون محدودیت های زیادی دارد.

تک فارس

چه جوابی به منتقدان می دهید؟

همان جوابی که در ماه عسل هم دادم، من روز آخر اجرایم در ماه عسل از همه کسانی که از من دلگیر بودند تشکر کردم که مرا تحمل کردند. روزاول اجرا هم گفتم که یک عده ما را دوست دارند، یک عده ما را دوست خواهند داشت و یک عده هم دوستمان ندارند و ما نیامدیم فقط برای کسانی که دوستمان دارند برنامه بسازیم، ما برای همه ملت ایران برنامه می سازیم و یک جورایی هنوز هم به منتقدانم می گویم حتی اگر توهین هم کنید دوستتان دارم.

چطور می شود همه را دوست داشت؟

باید نکته ای را یاد بگیریم و آن هم این است که همه آدم های روی زمین از منظر و زاویه دید خودشان به مسائل نگاه میکنند. در نتیجه تو باید تمام تلاشت را بکنی تا به آن نظر احترام بگذاری. وقتی تو احترام بگذاری میماند عکس العمل های آن آدم. وقتی توهین کند، شأن خودش را نشان می دهد.

نقل به مضمون امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: تو همان چیزی هستی که فکر می کنی یعنی فکر و ذهن به هر سمتی می رود شخصیت ما را شکل می دهد. همیشه بدانیم اگر کسی با ما بد برخورد کرد و بد صحبت کرد در حدِ شأنیت خودش صحبت کرده نه در حد شأن تو. وقتی ما همه این نکات را می دانیم خیلی دیر سر مسائل اینچنینی عصبانی خواهیم شد اما به نظر من انتقاد اکثر اوقات تاثیر منفی خودش را به طور غیرمستقیم میگذارد، می تواند هم نگذارد اگر ما این را بدانیم که آدمی که همه دوستش داشته وجود ندارد.

با همه اینها من می خواهم فرزند این مردم باشم. پدرها و مادرها تحت هر شرایطی فرزندانشان را دوست دارند. ما اکثرمان تختی را دوست داریم چون فرزند این ملت است. می خواهم در راستای فرزند بودن تلاشم را بکنم و حداقل اینگونه باشد که مردم از دیدن من حالشان بد نشود.

اگر سال دیگر اجرای ماه عسل را به فرد دیگری بسپارند یا بعد از چند سال اجرا نخواهند که شما باشید چه حسی پیدا میکنید؟

مگر مهم است؟

مگر می تواند مهم نباشد؟

برای من که اینگونه است. اولین دیالوگم در ماه عسل اینگونه بود که بعد از سلام علیک و تشکر از احسان علیخانی به مردم گفتم خیلی ها دوست داشتند امسال احسان را ببینند و معذرت می خواهم که این اتفاق نیفتاد.

T A K F A R S

به شدت معتقد بودم رزق امسال من ماه عسل بوده و ممکن است سال آینده رزق کس دیگری باشد. این ماه، ماه خداست. نه ماه من. نه ماه او و نه ماه هیچ ضمیر دیگری. و با این اوصاف اصلا مگر تفاوتی دارد که چه کسی اجرا میکند؟

هر کسی اجرا میکند من در همان زمان آرزو می کنم حالش خوب باشد و حال مردم را خوب کند و خدا شاهد است هر کسی بخواهد اجرا کند من هر کمکی از دستم بربیاید انجام می دهم چون مهم من نیستم. مهم مردمند. تنها اتفاقی که می افتد این است که مردم یک ساعتی حالشان خوب باشد و من هم هر کاری از دستم بربیاید می کنم تا در این حال خوب مردم سهیم باشم.

شیطنت هایی هم در اجرا داشتید، فکر نمی کردید ممکن است باعث دردسر شود؟

من معتقدم شما تا زمانی که حرف مردم را در رسانه ملی می زنید مشکلی پیش نخواهد آمد. من تلاش کردم حرف مردم را بزنم و هیچ مسوولی در مملکت ما وجود ندارد که زمانی که حرف مردم را شنید بگوید چرا گفتی. در برنامه نیمروز شوخی هایی می کردیم و فکر شده روی خط قرمزها پا می گذاشتیم و هیچ کس نگفت چرا گفتی.

فکر می کنم یکی از شرط های اصلی در موفق بودن کار اجرا، نداشتن نقاب است؛ در زندگی شخصی چطور؟

در زندگی شخصی هم همینگونه است، من خودم هستم و همیشه ویک وقت هایی ممکن است کارهایی بکنم که بگویند علی ضیاء چرا این کار را کرد و حرفی بزنم که از نظر دیگران خوب نباشد. من بچه هیاتی ام اما شلوار جین و آستین کوتاه می پوشم، برای خودم زندگی می کنم نه دیگران، دیگران حق دارند در مورد ما اظهار نظر کنند چون ما خودمان را در منظر دید آنها قرار می دهیم ولی ما حق نداریم آن چیزی باشیم که دیگران می خواهند.

در نقشه های ذهنی تان حتما نقطه هایی دارید که اگر به آنجا برسید، اوج زندگی تان است، آن نقطه ها کجاست؟

یک اجرای بین المللی بود در زندگی شخصی آدم خوب بودن.

مثلا چقدر خوب؟

نزدیک به خدا، با رفتارهای انسانی ودیگر اینکه سعی نکند لبخند آدم ها را از آنها بگیرد.

تک فارس www.takfars.ir

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست

اینکه از خودم راضی باشم و حس کنم دِینی گردنم نیست و این خوب ترین احساسی است که می شود تجربه کرد.

گفت و گو با علی ضیاء، مجری محبوب

چه آدمی از نظر شما موفق است؟

مهم این است که از نظر خداوند موفق باشی. به نظر من آدم هایی موفقند که سعی کنند آنگونه که او می خواهد زندگی کنند. مگر می شود کسی خدا را داشته باشد و کسی دوستش نداشته باشد؟

با توجه به همه فاکتورهایی که برای خوب بودن، خوب زیستن و موفق بودن در ذهنتان هست، چقدر خودتان را به موفقیت نزدیک می بینید؟

تلاش می کنم خوب باشم و برای کسانی که خوب نیستند دعا می کنم. خیلی وقت ها شده به شدت از آدم ها رنجیده ام و به محض رسیدن به سجاده از امیرالمومنین یاد گرفتم که برایشان دعا کنم.

خانواده در مورد شما چه نظری دارند؟

می دانم که دوستم دارند چون من هم خیلی دوستشان دارم. همه می دانند من چقدر پدر و مادرم را دوست دارم و همه می دانند که خواهر من تمام زندگی من است و من بچه خانواده ام و هیچ وقت تلاش نکردم از خانواده دور باشم.

یک حرف با خدا.

تکفارس

خدا اجازه؟ دلم بسته به زنجیر غمت، نگاه نکن به جرم من، نگاه بکن به کرمت.

حرف آخر با خواننده های جوان مجله.

مواظب خوبی هایشان باشند و بدانند که دنیا به لبخندشان احتیاج دارد.

محصولات معتبر
محصولات معتبر