تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

متن مداحی محرم برای مداحان

نوحه عمه سادات بی قراره در وصف مصیبت حضرت زینب سلام الله علیه

عمه سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصش غم یاره
تنها امیدش بی پناه
روزای سختی توی راهه
رو خاک سوزان پا می زاره
ذکر آسمونا وای زینب
ذکر کهکشونا وای زینب
ذکر خاک صحرا وای زینب
ذکر سینه زنها وای زینب
شعله می کشه خورشید
زمین می سوزه از تب
ابرا همه می بارن
توی چشای زینب
میون سینه دلی که تنگ
غم غروب رویاشه
شان نزول سوره ی بارون
توی فرات چشماشه
کبوترا بی تابن تو
آغوش محمل ها
توی نگاها پیداست
بی قراری دلها
از انعکاس خبر تلخی دل
شریعه بی تاب
رو نیزه هایی که بی شمارن یه سرخی می تابه
حالت صحرا که عجیبه
غرق سکوتی پر فریبه
پر از نسیم بوی سیبه
غروب سردش پر رازه
مثل شبایی که درازه
سینه ی خورشید بی شکیبه
بیا توی آغوشم
داداش پریشونم
توی نگاه تلخت
درد تو رو می خونم
عزیز خواهر تب نفسهات دل منو می لرزونه
اگه نباشی حتی یه لحظه
تموم دنیا زندونه
دل شوره ی من بی حسابه
بگو که اینها همه خوابه
لشگر دشمن یه سرابه
بقض غریبی تو گلومه
بارون چشمام ناتمومه
پر از سوال بی جوابه
عمه ی سادات بی قراره
غصه و غم هاش بی شماره
تموم غصش غم یاره
شعله می کشه خورشید
زمین می سوزه از تب
ابرا همه می بارن
توی چشای زینب
میون سینه دلی که تنگ غم غروب رویاشه
شان نزول سوره ی بارون توی
فرات چشماشه
تنها امیدش بی پناهه
روزای سختی توی راهه
رو خاک سوزان پا می زاره
کبوترا بی تابن
تو آغوش محمل ها
توی نگاها پیداست
بی قراری دلها
از انعکاس خبر تلخی دل شریعه بی تاب
رو نیزه هایی که بی شمارن یه
سرسرخی می تابه
حالت صحرا که عجیبه
غرق سکوتی پر فریبه
پر از نسیم بوی سیبه
غروب سردش پر رازه
مثل شبای که درازه
سینه ی خورشید بی شکیبه
حرم فقط حرم حسین
بادها نوحه خوان
بیدها سربه زیر
لاله هاسینه زنان حرم باغچه
خیمه خورشید سوخت
حسین

***

اگه دیوونه ندیده ای به ما میگن دیوونه
اگه دیوونه شنیده ای به ما میگن دیوونه
منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد
ز شهر عقل و عاقلا یکباره ویرونم کرد
به جرم عشق و عاشقی به ما میگن دیوونه
بزار ملامت بکنن یه خوب و بد میمونه
دل من از روز ازل اسیر یک نگاهه
حسین رو دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه
دیوونه حسینم و ویروونه حسینم
خراب و مست گوشه میخونه حسینم
دل هرکی با یاری خوشه یار دل ما حسینه
ترانه ای که دل رو میبره صدای یا حسینه
عقل از سر من پریده و دیوونگی جا گرفته
حرف اگه داری با خدا بزن عقلم رو خدا گرفته
منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد
زشهر عقل و عاقلا یکباره ویرونم کرد
هرکی عاقله غمی داره روزگار درهمی داره
عاشق نشدی نمیدونی دیوونگی عالمی داره
بهشت من حسینه و سرشت من حسینه
نوشته کتاب سرنوشت من حسینه
دل من از روز ازل اسیر یک نگاهه
حسین رو دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه

***

تکفارس آی آر

ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبه خشک
این غنچۀ بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش فریاد او تلظُی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
منت به من گذارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بحنگید
این شیر خواره بر کف تیغ سنان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانۀ امامش دیگر مکان ندارد
(میثم)به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد

***

متن نوحه سنگ میبارد از کویتی پور

مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)
مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)

گه نظر میکند او سوی خیمه ها
گه سوی علقمه می نماید نگاه
شده تنها حسین این امیر سپاه
صف به صف گرد او لشگر کوفیان
مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)

www.takfars.ir

بر رگ حنجرش خنجری بوسه زد
خنجری بر لب حنجری بوسه زد
بر رگ گردنش خواهری بوسه زد

ناله دلخراش می زد از عمق جان
مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)

گرد نعش حسین هلهله شد بپا
کوفییان شادمان خیمها در عزا
غرق در خون شده کشته کربلا
شد زمین پر خروش آسمان در فغان
مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)
مانده تنها حسین سوی او بی امان (۲)
سنگ می بارد نیزه می آید (۲)

***

اسم اعظم … کویتی پور

خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
پای خون دل وا کن دست موج پیدا کن
رو به سوی دریا کن ساحلی فراهم شد
خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد

نبض جاده بیدار است بوی خون خورشید است
کوفه رفتن مسلم گوئیا مسلّم شد
ماه خون غباب آمد جوش اشک و آه آمد
رایت سیاه آمد کربلا مجسم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
هر که رو به دریا کرد آبروی ساحل شد
خنده را زخاطر برد آنکه گریه محرم شد

خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد

تشنه اضطراب آورد آب می شود عباس
گو فرات خیبر شو مرتضی مصمم شد
نوبت حسین آمد که آورد به میدان رو
نه فلک به جوش آمد منقلب دو عالم شد
خاک شعله پوش آمد چرخ در خروش آمد
آسمان به جوش آمد کشته اسم اعظم شد
بر سر از غم زهرا خاک میکند مریم
با مصیبت خاتم تازه داغ آدم شد
خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
بر سر از غم زهرا خاک میکند مریم
با مصیبت خاتم تازه داغ عالم شد

***

تک فارس

تو دل بارون زیارت نامه میخونه دل مجنون
به لب اذن دخوله تا توی ایوون طلای تو

از دلم یه پل تا دیار تو میزنم همیشه
جان مادرت هیچ کجا برام کربلا نمیشه

فصل بارونه !
دوباره سینه ها میشه عزاخونه !
دوباره لحظه های گریه هامونه !
عزامونه …

دل پریشونه !
به غیر کربلا جایی نمی مونه …
کفن هامون لباسای سیامونه !
دلا خونه …

***

می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق
شه با کرم عشق
‌مه محترم عشق
صفای قدم عشق
چکد از لب او بر لب پیمانه نم عشق
همان شاه که باشد سر دوشش علم عشق
نگار دل زارم صفا بخش مزارم
‌بجز عشق جمالش به دل خویش ندارم
‌قرارم، ‌بهارم،‌ شعارم همه دار و ندارم
که باشد شب اول قبرم به کنارم
دلم عاشق رویش شدم بنده کویش
دلم بسته به مویش ، ‌قدح نوش سبویش
شتابان دل زارم همه شب جانب کویش
‌چنان برگ خزانی است روان در دل جویش
‌ندارم به خدا جز هوس دیدن رویش
‌مرا کشته به والله علی واری خویش
‌اباالفضل امیرم، امیر بی نظیرم
که جز عشق رخش در دل خسته نپذیرم
چه خوش باشد اگر باز زنده با دو سه تیرم
که صیدش شوم و و زیر قدمهایش بمیرم
ز غیرش همه سیرم
‌دل از مهر خدایی اباالفضل نگیرم
‌علمدار اباالفضل، سپه دار
(اباالفضل)
‌جهانگیر و جهاندار
‌بود دلبر و دلدار
مرا یار و مددکار
‌طپش های دل حیدر کرار
‌شده در حرم فاطمه پرگار
زنم جار،‌بود عشق شرر بار
‌بگوید سر دیوانه سردار
سرم پر ز هوایش
‌دلم جای ولایش
غلامم به سرایش
همه هستی و دینم به فدایش
ربوده ز سر ‌روح الامین عقل صدایش
‌بود محور عرش ازلی دست جدایش
‌حسین بن علی سوره توحید
بخواند ز برایش
کسی نیست به پایش
به قربان نوایش
به قربان دعایش
دلم گشته خریدار بلایش
‌به قربان گره بند قبایش
لقب باب الحوائج
نسب باب الحوائج
‌خداوند نجابت و ادب باب الحوائج
‌دلم غرق کمالش، پریشان وصالش
دو ابروی هلالش ، جمالش و کمالش
بود زینب کبری همه جا محو جمالش
دلم بنده نامش ، گرفتار مرامش
که افتاده به دامش
‌نه حاتم نه سلیمان و نه لقمان
که موسی است غلامش
‌حسین است کلامش
‌ببین حسن ختامش
به زهراست سلامش
قیامت متجلی شود از وقت قیامش
‌تمامی بهشت است بنامش
‌زور بازوی علی باب الحوائج
‌ناصر دین نبی باب الحوائج
‌بچه شیر مرتضی باب الحوائج
ای شهید علقمه باب الحوائج
‌ای عزیز فاطمه باب الحوائج

***

عمو عباس، بی تو قلب حرم می گیره عموعباس، بی تو بابا تنها می میره
عموعباس، علمت کو عموی خوبم عموعباس، تو نرو تا که پا نکوبم
عمو عباس، بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس، بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس، بی تو هر لحظه دل می لرزه بی تو هر شب هوای خیمه ها چه سرده
عمو عباس، بی تو دستام جونی نداره از دو چشمام پولکای گریه می باره
عمو عباس، بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس، بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم عمو عباس، تو نرو تا که پا نکوبم
عمو عباس، زانوهامو بقل می گیرم عمو عباس، بیا تا من برات بمیرم
عمو عباس، دل اهل حرم کبابه توی خیمه چشم برات چشمای ربابه
عمو عباس، بی تو قلب حرم می گیره عمو عباس، بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم عمو عباس، تو نرو تا که پا نکوبم

محصولات معتبر
محصولات معتبر