فهرست وقایع و رویدادهای تاریخی مهم ۱۵ دی

۱۳۳۱ش:در پی مخالف خوانی چند نماینده ازجمله دکتر مظفر بقایی در مجلس، دکتر محمد مصدق رئیس دولت وقت به همانگونه که وعده داده بود که مسائل را مستقیما با مردم درمیان خواهد گذارد ۱۵ دیماه ۱۳۳۱ (۵ ژانویه ۱۹۵۳) در یک پیام رادیویی خطاب به ملت گفت: "در این زمان که چرچیل نخست وزیر انگلستان بار دیگر عازم واشنگتن شده تا نظر آن دسته از آمریکاییانی را که تا دو ــ سه هفته دیگر زمام امور این کشور را به دست می گیرند نسبت به ما تغییر دهد، آیا روا است که تنی چند مجاهدات و فداکاریهای ملت و منافع وطن را قربانی اغراض، کوته نظری و یا ناآگاهی و نابخردی خود کنند و به دولت منتخب مردم از پشت خنجر بزنند و می دانیم که دست دو ــ سه تن از آنان به خون بی گناهان سی ام تیر آلوده است.".

ملت با شنیدن این پیام به حرکت در آمد و در تهران و شهرهای دیگر تظاهرات انبوه به راه افتاد. کسبه به پشتیبانی دکتر مصدق دست از کار کشیدند و به تلگرافخانه ها هجوم بردند تا تلگرامهای پشتیبانی از رهبر خود مخابره کنند. هزاران طومار حمایت امضاء شد؛ صدها نفر به دادگاهها دادخواست دادند که نام خانوادگی آنان به «مصدق دوست» تغییر یابد. اصفهان و تبریز به حالت تعطیل درآمدند و از خوزستان سه هزار کفن پوش عازم تهران شدند. با مشاهده این حمایت، حسین مکی اعلام کرد که دیگر مخالفت نخواهد کرد و …. دکتر مصدق که چنین دید از مجلس تقاضای رای اعتماد کرد و از جمع نمایندگان تنها یک نماینده رای مخالف داد. دکتر مصدق از این فرصت استفاده کرد و شرکت تلفن ایران را که تا آن زمان غیر دولتی بود ملی کرد و در اختیار وزارت پست و تلگراف قرار داد.

در چهار دهه آخر قرن ۲۰ و نخستین ده قرن ۲۱ پولدارشدن سریع و بدون دردسر از راه تاسیس شرکتهای مخابراتی (تلفن، تلویزیون کابلی – ماهواره ای، تامین ارتباط اینترنتی، سلفون و …) و یا خرید این تاسیسات از دولتها و قرارگرفتن صاحبان این قبیل کمپانی ها در ردیف میلیاردرهای جهان و مداخلات آنها در امور دولتی با هدف حفظ منافع؛ درستی کار دکتر مصدق را ثابت می کند. یکی از راههای اطمینان بخش درآمد برای دولت ها؛ اداره تاسیسات مخابراتی و ملی کردن آنها تشخیص و اعلام شده است.

۱۳۳۲ش:از ۱۵ دیماه ۱۳۳۲ (۵ ژانویه ۱۹۵۴) خطوط اتوبوسرانی تهران تغییر قیافه دادند و دارای بلیت ژتونی (پولک فلزی)، باجه بلیت فروشی و اتوبوس مرسدس بنز شدند که دولت وقت از آلمان وارد کرده بود. به علاوه، خطوط اتوبوسرانی تغییر شماره داده و بر حسب شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بودن مسیر، ردیف بندی شده بودند. قبلا هر اتوبوس و یا هر چند اتوبوس متعلق به یک فرد حقیقی بود و نظم و ترتیب وجود نداشت و طرز کار، دلبخواهی بود. از مسافران پول نقد (یک قران) دریافت می شد که خرد کردن پول، وقت گیر بود. رانندگان بر سر مسافر و پرکردن اتوبوس با هم مسابقه سرعت می گذاشتند که گاهی منجر به مرافعه و کتک کاری و یا تصادف می شد. اتوبوسها غالبا قراضه بودند و ضمن راه از کار می افتادند و مردم سرگردان می شدند و ….

تکفارس آی آر

در زمان حکومت دکتر مصدق برای حل این مسئله دیرپای تهران، طرحی به مجلس داده شد که برپایه آن در تهران یک شرکت واحد اتوبوسرانی تشکیل شود که ۵۱ در صد سهامش متعلق به شهرداری باشد و ۴۹ درصد دیگر، از آن مالکان اتوبوسهای موجود؛ که صاحبان اتوبوسها به حالت اعتراض دست به اعتصاب زدند و در بهارستان جمع شدند و مجلسیان را مجبور به تعلیق اجرای طرح کردند که دولت ژنرال زاهدی با این که برخی از اتوبوسرانان شهری با هدف سوء استفاده های بعدی، در براندازی ۲۸ امرداد برضد مصدق شرکت کرده بودند طرح را با زور به اجرا درآورد و خرید اتوبوسهای مرسدس بنز معروف به «بنز با دماغ» از آلمان و ژتونی کردن کرایه به همین منظور بود.

شرکتهای متعدد صاحب خطوط بعدا در پرداخت اقساط اتوبوس های بنز به دولت، تعلل کردند و این، فرصت مناسبی به دست دولت داد که از نوروز سال ۱۳۳۷ به بهانه عدم پرداخت اقساط بهای بنزها از سوی خطوط، اتوبوسرانی تهران را به طور کامل در دست بگیرد (دولتی کند) و همانند سایر کشورها به مالکیت شهرداری درآورد و برای این که اعتراضی صورت نگیرد، رئیس شهربانی (پلیس) را با حفظ سمت، موقتا مدیر عامل آن قرار دهد، بلیت های کاغذی کند، برای اتوبوسها ایستگاه تابلو دار به وجود آورد و ساعت حرکت و توقف در ایستگاه نهایی (آخر خط) را معین کند و … که تا چند سال پیش با جزیی تغییری به همان صورت باقی مانده بود که ورود اتوبوسهای غیر دولتی و با کرایه چندین برابر و طی کردن همان مسیر و … از پدیده های تازه است!.

در چند سال اول تاسیس شرکت واحد، برای تشویق مردم به استفاده از اتوبوس و نیز حل مسئله ترافیک تهران، از انگلستان اتوبوس دو طبقه وارد و بهای بلیت دانشجویان و کارمندان دولت را «نصفه قیمت» کردند و چون شهرداری از زیان دادن به فریاد درآمد، اتوبوسرانی را عملا به صورت بنگاهی غیر انتفاعی درآوردند و قرار شد با تثبیت بهای بلیت، دولت زیان آن را از بودجه خود بپردازد و ….

با توجه به تجربه به دست آمده از چند اعتصاب، اتوبوسرانی شهری به عنوان یک سرویس استراتژیک تلقی شد و طرح تهران در سایر شهرها به اجرا درآمد و قرار بود اتوبوسهای بیابانی را هم شامل شود که نظام حکومتی با انقلاب ۱۳۵۷ تغییر یافت و اتوبوسرانی بیابانی به صورت چند تعاونی در آمد و ….

www.takfars.ir

۱۹۰۲م:پروفسور «سیدنی هوک» فیلسوف آمریکایی ۲۰ دسامبر سال ۱۹۰۲ به دنیا آمد و ۸۷ سال عمر کرد. نظرات او که خود از فلاسفه تجربی است بیشتر در زمینه امور اجتماعی است. وی از جمله درباره روزنامه نگاری گفته است: رسانه همگانی نه تنها باید اطلاع رسانی جامع و بی غرضانه کند و سطح دانایی مردم را به موازات تحولات روز بالا ببرد بلکه زبان حال مردم، و وسیله انتقال عقاید و نظریات، و شناساندن اصحاب اندیشه به جامعه ملی و جهانی باشد.

وی تاکید بر استقلال کامل رسانه های حرفه ای و بی طرف بودن روزنامه نگاران دارد و کشورهای صنعتی را از خرید رسانه ها توسط شرکتهای غیر تخصصی و کمپانی های بزرگ برحذر داشته و گفته است که در این صورت، دیگر مستقل و بی طرف نخواهند بود و رسالت خود را از دست خواهند داد. به نظر پروفسور هوک، روزنامه نگار نباید مشغله و منافع دیگر داشته (مثلاکارمند دولت) باشد.

وی معتقد به دنبال کردن رویداد های مهم روز و تعقیب اظهارات اساسی مقامات ارشد جامعه در روزهای بعد تا رسیدن به نتیجه و بحث عمومی درباره هریک بود (کاری که در دهه های اخیر در رسانه های ایران به فراموشی سپرده شده است).

پروفسور هوک رویدادهای بین مردمی و اجتماعی (حوادث شهری) را آژیرهای (شیپور) ضعف جامعه دانسته که به صدا در می آیند و اگر درست و ماهرانه توصیف و گزارش شوند برای مردم عبرت آموز و برای دولت زنگ خطر خواهند بود تا مسئله را دریابد و دست به اصلاح کار و پیشگیری بزند. بنابراین، انتشار این رویدادها که برای همگان جالب و جاذبند به زعم دکتر هوک، مقدم بر سایر گزارشهای مطبوعاتی باید شمرده شوند و سردبیران کل (به نوشته دکتر هوک ، رئیس شورای سردبیران) و سردبیران اجرائی (رئیس تحریریه و اطاق خبر) در انتشار این نوع خبرها اولویت دهند و بهترین خبرنگاران را مامور تهیه این قبیل رویدادها کنند، خبرنگارانی که مقدمات جامعه شناسی و حقوق بدانند، حساسیت کار را بشناسند و توجه داشته باشند که چه می نویسند و چه کار مهمی را انجام می دهند.

۱۹۵۱م:امروز سالروز درگذشت اندری پلاتونوف روزنامه نگار و داستان نگار شوروی است که در سال ۱۹۵۱ در ۵۲ سالگی درگذشت. وی یک سوسیالیست بود ولی در ۹ داستان خود کوشید که نشان دهد نظام شوروی از هدف های اصلی (شعارهای انقلاب اکتبر ۱۹۱۷) دور شده و دارد انگیزه پیشرفت، تلاش و حتی وطندوستی را از مردم می گیرد و مثال آورده است که روس ها که به سختکاری معروفیت جهانی داشتند در نظام جاری، تنبل شده اند و تنها برای نشان دادن خود، سر کار حاضر می شوند که حقوق بگیرند.

پلاتونوف به زبان داستان، با کالکتیویزیشن و انتخاب مدیر کارگاه با رای کارکنان مخالفت کرده و پیشنهاد کرده است که به جای دولت، ابزار تولید (کارخانه و مزرعه) به اجاره ی کنندگان کار و یا تعاونی ها داده شود تا در سود و زیان شریک باشند و در نتیجه تلاش کنند. وی نوشته است که اگر بدون تعیین «پیش شرط»، انتخاب مدیر کارگاه را به کارکنان بسپارند، آنان آسانگیرترها را انتخاب می کنند که نتیجه اش رکود، عقب ماندگی و زیاندهی است. در آن زمان، پلاتونوف را به عنوان یک «ضد انقلاب» به استالین معرفی کرده بودند و به همین جهت، تا استالین زنده بود اجازه انتشار به کتاب های او داده نشد که امروزه خواننده بسیار دارند و او را به صورت یک فرضیه پرداز درآورده اند. تحولات چند دهه اخیر درستی نظرات پلاتونوف را ثابت کرده است ولی در آن زمان گوش شنوا نبود.

۱۷۶۹م:پنجم ژانویه زادروز ژان بی. سای Jean Baptiste Say اقتصاد دان فرانسوی است که بسال ۱۷۶۹ به دنیا آمد. تعریف عوامل تولید از او است؛ از این قرار:

ــ زمین (لاند): همه منابع طبیعی

ــ کارگر (لیبر): همه نیروی انسانی

تک فارس

ــ سرمایه (کپیتال): همه ابزار های تولید مثلا ماشین آلات

«سای» یک رابطه اقتصادی هم به دست داده که به قانون «سای» معروف است که می گوید: تولید («زمینه» در بازار) سازنده و به وجود آورنده (خالق) مصرف کننده است. به عبارت دیگر؛ وجود محصول (زمینه) در بازار است که برای آن، مصرف کننده می سازد («تقاضا» به وجود می آورد) و به همین سبب (چون تقاضا زیاد می شود)، سطح تولید بالا، و بیکاری پایین می رود. «سای» برای اقتصاد سیاسی هم تعریف نوشته است و به همین سبب است که او را از بانیان این مبحث خوانند.

وی در تالیف خود «درباره نقش کارگزار و کارفرما» به تشریح نقش بسیار مهم کارگزاران (مدیران) در پیشرفت و سعادت جامعه پرداخته و با نگاهی به تاریخ و آوردن مثال از آن، نوشته است که بدون کارگزار شایسته و مدیر واجد شرایط، پیشرفت (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) میسر نخواهد بود و مهمترین و حساسترین وظیفه روسای دولتها و صاحبان سرمایه این است که بروند و بگردند و مدیر لایق بیابند و انجام کارها را به آنان بسپارند که تنها از این طریق است که حصول ثروت، پیشرفت، آسایش و آرامش تضمین می شود.

۱۸۹۵م:پنجم ژانویه سال ۱۸۹۵ ویلهلم رونتگن Wilhelm Roentgen فیزیکدان آلمانی اشعه ایکسX – rays را که به نام او به اشعه رونتگن معروف شده اند کشف کرد. این اشعه بر خلاف اشعه معمولی، قادر به عبور از اشیاء هستند و به همین دلیل از آنها برای عکسبرداری از داخل بدن استفاده می شود.

رونتگن با این کشف مهم، جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۰۱ را نصیب خود کرد.

۱۷۸۱م:پنجم ژانویه سال ۱۷۸۱ در جریان انقلاب استقلال آمریکا، نیروهای انگلستان شهر ریچموند را در ویرجینیا که به انقلاب پیوسته بود به آتش کشیدند. این شهر قبلا به دست مهاجران انگلیسی ساخته شده و انگلیسی های حاکم بر مهاجر نشین ها آن را از افتخارات خود می دانستند. انگلیسی ها قبلا بندر نورفوک (نورفولک) را هم که دو قرن پیش از آن به دست خودشان ساخته شده بود به همان سبب به توپ بسته و آتش زده بودند. نورفوک از ریچموند ۱۱۵ کیلومتر فاصله دارد و امروزه بزرگترین پایگاه دریایی ایالات متحده در آن قرار دارد. شهر ریچموند نیز اینک پایتخت ایالت مشترک المنافع ویرجینیا است.

۱۹۱۹م:حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (نازی) پنجم ژانویه ۱۹۱۹ به رهبری آنتوان داکسلر در شهر مونیخ تاسیس شد که بعدا هیتلر جای او را گرفت. شعارهای این حزب در روز تاسیس عبارت بود از: تحکیم وطندوستی، تحکیم حاکمیت ملی، حمایت از همه ژرمن های جهان (آرین ها)، تامین عدالت اقتصادی ــ اجتماعی برای آلمانی ها (سوسیالیسم ملی) و کسب سربلندی برای وطن و هموطنان (از طریق پیشرفتهای علمی، هنری، ادبی، سیاسی و اقتصادی).

۲۰۰۴م:پنجم ژانویه ۲۰۰۴ و دوهفته پس از مرگ شهاب بهزادپور و دو فرزندش نیکی شش ساله (دختر) و سامی سه ساله (پسر) در شهر اورلاندو (فلوریدای آمریکا) روشن شد که اختلاف این مرد ایرانی با همسر آمریکایی اش بانو «هوپ» چه بود که به این حادثه منجر شده بود؛ شهاب قربانی فرهنگ ایرانی و نوازش فرزندان به روش ایرانیان شده بود. بوسیدن و بغل گرفتن و روی زانو نشاندن و نوازش کردن فرزندان خردسال جزیی از فرهنگ ایرانیان است، ولی آمریکائیان، به این صورت، آن را نمی پسندند و به چنین رفتاری تردید می کنند.

T A K F A R S

«هوپ» نیز به بوسیدن و نوازش به سبک ایرانی دو فرزند اعتراض داشت و سرانجام به دادگاه متوسل شد و قاضی دستور به جدا زندگی کردن موقت زن و شوهر از هم داده بود و قرار بود که شهاب یکی از فرزندان را به «هوپ» بسپارد که به خانه مادر خود نقل مکان کرده بود. در اجرای تصمیم قاضی، شهاب دو کودک را در اتومبیل گذارد و عازم خانه مادر زن شد تا یکی از آنان را به همسرش بسپارد که پس از رسیدن به خانه مادر زن؛ از فزط خشم چنان اتومبیل را به دیوار خانه کوبید که منفجر شد و هرسه سرنشین (شهاب و فرزندانش) در میان شعله های آتش جان سپردند. رسانه های محلی این حادثه را ناشی از اختلاف فرهنگی خوانده بودند که در جامعه مهاجرنشین ایالات متحده هر روز موارد متعدد آن مشاهده می شود و یک مسئله نگرانی آور شده است.

۲۰۰۶م:پس از چند ماه رسیدگی قضایی و سر و صدا در رسانه ها، سوم ژانویه ۲۰۰۶، بالاخره «جک ابراموف» مبلّغ معروف حزب جمهوریخواه آمریکا و «لابی ییست» ردیف اول شهر واشنگتن که به «نخود هر آش» شهرت یافته بود پذیرفت که با دادگاه فدرال مستقر در شهر واشنگتن همکاری کند و به هر پرسش بازپرسان و نیز در برابر "گراند ژوری" پاسخ درست دهد (اعتراف کند)، که این عمل در روال قضایی آمریکا «پلی بارگین» نامیده می شود و قاضی قبلا قول تخفیف در مجازات را می دهد و برخی از اتهامات را نادیده می گیرد. به این ترتیب و با توجه به مقررات آزادی مشروط، گمان نمی رود بیش از پنج سال در زندان بماند. همین تسلیم شدن آبراموف به اعتراف کردن، سیاسیون واشنگتن را به لرزه درآورده و نگران ساخته بود که نکند نامی از آنان ضمن پرسش های قضایی از ابراموف برده شود.

تصمیم ابراموف که یک یهودی روس تبار آمریکایی است به اعتراف، باعث شده بود که مقامات کاخ سفید، حزب جمهوریخواه، کنگره و … از نام او فاصله بگیرند. سه شنبه شب (سوم ژانویه ۲۰۰۶)، موضوع «قول ابراموف به اعتراف» خبر اول شبکه های تلویزیونی آمریکا بود و شبکه «ام اس ـ ان بی سی» جمعا بیش از دو ساعت وقت به این گزارش و اظهار نظرهای مربوط داده بود. تا آن زمان چند مقام از جمله «تام دلی» رئیس سابق اکثریت مجلس نمایندگان آمریکا و «باب نی» نماینده جمهوریخواه مجلس از ایالت اهایو قربانی نزدیک بودن با آبراموف شده و «دلی» به اجبار از ریاست اکثریت مجلس کناره گیری کرده بود. گفته شده بود که پای بیش از ۳۰ سناتور و نماینده مجلس در پرونده «ابراموف» به میان آمده و پژوهشگران مسائل اجتماعی – سیاسی و فساد دولتی آماده تحقیق و ریشه یابی شده اند.

به گفته برخی از اصحاب نظر، مسئله ابراموف در سال ۲۰۰۶ و ده ماه مانده به انتخابات پارلمانی آمریکا، ضربه بزرگی به حزب جمهوریخواه بوده و ممکن است که اکثریت خود را در هر دو مجلس از دست بدهد (که از دست داد) و جورج بوش در باقیمانده دوره ریاست جمهوری خود دچار دشواری (برخوردار نبودن از حمایت قوه مقننه) شود (که شد). این نظرات و پیش بینی ها تحقق یافت و در انتخابات پارلمانی نوامبر ۲۰۰۶ ، حزب جمهوریخواه اکثریت را در هر دو مجلس کنگره ازدست داد.

ابراموف که در آن زمان با سپردن دو میلیون دلار وثیقه آزاد بود، چهار شنبه چهارم ژانویه ۲۰۰۶ نیز در شهر میامی فلوریدا در دادگاه فدرال این ایالت که به چند اتهام دیگر او رسیدگی می کرد، با قاضی مربوط وارد معامله (پلی بارگین) شد و قرار شد که اگر به دو اتهام از شش اتهام فدرال وارده به خود درحوزه قضایی فلوریدا، اعتراف کند چهار اتهام دیگر وی در این حوزه نادیده گرفته می شود که مجازات او از هفت سال زندان تجاوز نکند که چنین شد. یکی از اتهامات ابراموف در فلوریدا، خرید یک کشتی تفریحی (به نام سان کروز) به مبلغ ۱۴ میلیون و پانصد هزار دلار به طریقه تقلب بانکی بود و به علاوه، دوستان ابراموف در کنگره آمریکا صاحبان این کشتی را تحت فشار قرارداده بودند که بهای پیشنهادی ابراموف بپذیرد. ابراموف این کشتی را برای ایجاد قمارخانه می خواست. تعجب در این بود که «کنستانتینوس بولیس» مردی که این کشتی را به ابراموف و شریک او فروخت بعدا به روش مافیا به قتل رسید.

آبراموف برای پیشبرد کار خود برخی از کارکنان دفاتر نمایندگان و نیز بعضی از خود آنان را پس از اتمام دوره به استخدام در آورده بود.

آخرین اتهام او ندادن مالیات این رشوه ها که درآمد او محسوب می شد به اداره مالیات بردرآمد آمریکا بود!.

کارهای ابراموف که پذیرفته بود به آنها اعتراف کند دمکراسی آمریکا را نیز زیر سئوال برده است زیرا که وی مبلغی از این پولها را صرف تبلیغات انتخاباتی دوستان خود از حزب جمهوریخواه می کرد و ترتیب مسافرت، تفریح و … آنها را می داد.

انعکاس کارهای ابراموف در رسانه ها، یکی از دلایل رویگردان شدن مردم آمریکا نسبت به حزب جمهوریخواه بود که در انتخابات نوامبر۲۰۰۶ و نوامبر ۲۰۰۸ نتیجه اش مشاهده شد.

بانو ننسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از حزب دمکرات، چهارم ژانویه ۲۰۰۷ پس از انتخاب شدن به این سمت قول داده بود که نظام لابی گری را در کنگره تغییر دهد و مانع سوء استفاده اصحاب منافع از این طریق شود. باوجود این تاکید، تا ژانویه ۲۰۰۹ که اقدامی جدّی در تحقق قول بانو پلوسی صورت نگرفته است.

تک فارس www.takfars.ir

۲۰۰۶م:چهارم ژانویه ۲۰۰۶ اکواریوم شهر سن لویی آمریکا آگهی کرده بود که این مار دوسر یک متر و ۳۳ سانتیمتری شش ساله را به ۱۵۰هزار دلار می فروشد و اضافه کرده بود که خریداران تا یک هفته می توانند مبلغ پیشنهادی خود را از طریق ای میل به اکواریوم اعلام دارند. درپایان مهلت، مار دوسر که فقط یک معده دارد به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته خواهد شد. باید دانست که اکواریوم سن لوئی قبلا این مار را به مبلغ ۱۵ هزار دلار خریداری کرده بود که می خواست با این سود هنگفت بفروشد این مار توسط مردی از جنگل گرفته شده بود. درباره خریدار و مبلغ فروش و معاملات بعدی روی این مار گزارش دیگری مشاهده نشد.

۸۴۲: المعتصم (ابو اسحاق عباس) پسر هارون الرشید که پس از برادرش مامون خلیفه عباسیان شده بود و پایتخت را برای مدتی از بغداد به سامرا (سامره) منتقل کرده بود درگذشت. وی که ۴۶ سال عمرد کرد و از نهم آگوست سال ۸۳۳ میلادی به خلافت رسیده بود بسیاری از استقلال طلبان ایرانی از جمله بابک خرمدین و افشین را کشته بود. المعتصم فرزند هارون از زن ترک او بود.

۱۸۰۹: پیمان داردانل به امضا رسید که به موجب آن عثمانی متعهد شد که تنگه ها (بسفور و داردانل) را به روی کشتی های جنگی خارجی ببندد. هدف انگلستان که این پیمان را به عثمانی تحمیل کرده بود جلوگیری از ورود کشتی های جنگی روسیه به مدیترانه بود. قراردادهای «سور» و «لوزان» بعدا آن پیمان را تعدیل کردند.

۱۸۲۲: کشور های آمریکای مرکزی به مکزیک ملحق شدند و امپراتوری لاتین (آمریکای مرکزی اسپانیایی زبان و کاتولیک مذهب) را به وجود آوردند که عمری طولانی نداشت.

۱۹۱۵: در جریان جنگ جهانی اول در یک نبرد یکروزه در «ساری کامیس» که میان نیروهای روسیه و عثمانی روی داد به فاصله چند ساعت ۷۷ هزار سرباز عثمانی کشته شدند.

۱۹۳۰: مائوتسه تونگ رهبر وقت جنبش کمونیستی و بنیاد گذار جمهوری توده ای چین این جمله معروف خود را نوشت که در تاریخ باقی مانده است: فراموش نکنید که یک جرقه صحرایی را آتش می زند و بوته های خشک آن را می سوزاند.

۱۹۴۰: برای نخستین بار از اف سی سی (FCC = کمیسیون ارتباطات فدرال – آمریکا) تقاضای صدور پروانه رادیو اف ام FM (Frequency Modulation) شد. رادیو با فرکانس بسیار بالا (اف ام) از اختراعات ادوی هووارد آرمسترانگ مهندس آمریکایی Edwin Howard Armstrong در رشته برق است که در ۱۸ دسامبر ۱۸۹۰ متولد و در ۳۱ ژانویه ۱۹۵۴ درگذشت.

۱۹۵۱: در پی تصرف مجدد سئول به دست نیروهای کمونیست، ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا در این کشور حالت فوق العاده اعلام داشت و از همه آمریکاییان خواست که برضد سوسیال امپریالیسم (ائتلاف شوروی و چین) بپاخیزند.

تکفارس