تک فارس
حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است
محصولات معتبر
محصولات معتبر

روایت آنچه که در روز هشتم ربیع الاول اتفاق افتاده

گرچه ربیع الاول بسان سایر ماه‏های سال توأم با حوادث تلخ و شیرین و رویدادهای تأسف بار و سرورآفرین است، ولیکن با وجود چند رویداد حزن‏انگیز، در نزد شیعیان، اما به خاطر وقایع شادی آفرین از ایام مسرت بخش و دلنواز محسوب می‏گردد.

ماه ربیع الاول، سومین ماه تاریخ هجری قمری و از ماه‏های معروف و سرنوشت ساز تاریخ اسلام است.

حوادث و رویدادهای مهمی در این ماه به وقوع پیوست که سرنوشت بشریت را دگرگون ساخت، بدین جهت از جایگاه مهم و ویژه‏ای برخوردار است و مسلمانان عالم همیشه آن را با دیدگاه خاصی می‏نگرند.

روز هشتم ربیع الاول، سال ۲۰۶،روز وفات امام حسن عسگری علیه السلام است. پس سزاوار است در این روز اندوهگین باشد، بخصوص با در نظر گرفتن اینکه صاحب مصیبت حضرت امام عصر (عج ) است؛ پس باید آن امام علیه السلام را با هر زیارتی که به ذهنش می رسد زیارت کرده و به امام زمان علیه السلام تسلیت بگوید.

image روایت آنچه که در روز هشتم ربیع الاول اتفاق افتاده

تکفارس آی آر

روایت ابوسهل نوبختی از انتقال امامت به امام زمان (عج)

شیخ طوسی در کتاب غیبت از احمد بن علی رازی و او از محمد بن علی و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانی روایت نموده که‏ گفت:بخدمت ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت:ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال ۲۵۶ اتفاق افتاد. مادرش صیقل، و کنیه‏ اش ابو القاسم می باشد، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمود:نام او چون نام من و کنیه ‏اش مثل کنیه من است، لقبش مهدی و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان می باشد.

روایت انتقال امامت از امام عسگری علیه السلام به امام زمان عج

سپس ابو سهل گفت:در مرض مرگ امام حسن (عسکری علیه السّلام) روزی من در خدمتش بودم، حضرت به عقید خادم خود که غلامی سیاه چهره و اهل نوبه‏ «۱» بود و پیش از آن حضرت خدمتکار پدرش امام علی النقی بود. و امام حسن عسکری علیهما السلام را بزرگ کرده بود، فرمود:ای عقید! قدری آب مصطکی برای من بجوشان عقید هم آب را روی اجاق نهاد، و صیقل مادر امام زمان علیه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.

حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد ولی دست مبارکش لرزید و بدندان نازنینش خورد و سپس آن را بزمین نهاد. آنگاه رو کرد بعقید و فرمود:برو باندرون که می بینی کودکی در سجده است، او را نزد من بیاور.

www.takfars.ir

ابو سهل می گوید:عقید گفت:وقتی باندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده میکند، و انگشت سبابه‏ «۲» خود را بسوی آسمان گرفته است، من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد، سپس گفتم:آقا شما را می‏ طلبد که بخدمتش درآئی. در این وقت مادرش صیقل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.{چون عرب موقع سب کردن یعنی بدگوئی باشخاص با آن بطرف مقابل اشاره میکرد، آن را «سبابه» گفتند.}

ابو سهل می گوید:موقعی که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید) موهای سرش کوتاه و میان دندانهایش باز بود. وقتی امام حسن عسکری علیه السّلام او را دید، گریست و فرمود:ای آقای خاندانم! این آب را بمن بده که من اینک بسوی خدای خود میروم. بچه کاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.

آنگاه امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود:مرا آماده نماز کنید. بچه حوله ‏ای در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پای را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود:

ای فرزند! بتو مژده میدهم که صاحب الزمان و مهدی و حجت خدا در روی زمین توئی. تو فرزند من و جانشین من می باشی. از من متولدشده‏ا ی و تو (م ح م د) فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) می باشی و هم از نسل پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین هستی.پیغمبر (ص) مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش بمن اطلاع داد. صلی اللَّه علی اهل بیت ربنا انه حمید مجید

حضرت این را فرمودو همان موقع رحلت نمود. صلوات اللَّه علیهم اجمعین.

محصولات معتبر
محصولات معتبر